English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (12 milliseconds)
English Persian
sellers surplus مازاد فروشنده
Other Matches
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
salvage مازاد
surcharge water اب مازاد
excesses مازاد
surpluses مازاد
excess مازاد
surplus مازاد
salvaged مازاد
spoils مازاد
spoiling مازاد
spoiled مازاد
spoil مازاد
salvages مازاد
salvaging مازاد
rejcet مازاد
residual مازاد
spoin bank انبار مازاد
surplus stock موجودی مازاد
surplus water ابهای مازاد
redundant مازاد بر احتیاج
system overhead مازاد سیستم
surplus production مازاد تولید
excess اضافه مازاد
excesses اضافه مازاد
surplus gas گاز مازاد
social surplus مازاد اجتماعی
spares اقلام مازاد
residual variance پراکنش مازاد
residual matrix ماتریس مازاد
overproduction تولید مازاد
farm surplus مازاد کشاورزی
export surplus مازاد صادرات
excess reserves اندوختههای مازاد
economic surplus مازاد اقتصادی
remainder مابقی مازاد
residue of the state مازاد ترکه
excess demand درخواست مازاد
excess stock موجودی مازاد
superimposed مازاد بر احتیاج
basic surplus مازاد اساسی
budget surplus مازاد بودجه
back titration تیتر کردن مازاد
producer surplus مازاد تولید کننده
excess listing لیست اقلام مازاد
surplus اقلام اضافی و مازاد
surpluses اقلام اضافی و مازاد
excess capacity theory نظریه مازاد فرفیت
import surcharge حقوق واردات مازاد
surplus energy theory نظریه انرژی مازاد
tail drain نهرچه ابهای مازاد
trade balance surplus مازاد تراز تجاری
surpluses مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess listing لیست وسایل انفرادی مازاد
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
property disposition از بین بردن اقلام مازاد
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
vent for surplus theory of trade نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dealer فروشنده
sales man فروشنده
bargainer فروشنده
salesperson فروشنده
sales woman فروشنده زن
alienator فروشنده
dealers فروشنده
salespersons فروشنده
suppliers فروشنده
vendor فروشنده
vendors فروشنده
frontsman فروشنده
monger فروشنده
supplier فروشنده
salesgirl فروشنده
sales clerks فروشنده
sales clerk فروشنده
vender فروشنده
shopman فروشنده
seller فروشنده
sellers فروشنده
salesgirls فروشنده
salespeople فروشنده
salesmen فروشنده
salesman فروشنده
saleswomen زن فروشنده
saleswoman زن فروشنده
supplier evaluation ارزیابی فروشنده
sales man فروشنده سیار
salesclerk فروشنده مغازه
tallyman فروشنده اقساطی
traveling man فروشنده سیار
seller's option انتخاب فروشنده
seller's option اختیار فروشنده
marginal seller فروشنده نهائی
seller's market بازار فروشنده
computer vendor فروشنده کامپیوتر
dealer فروشنده معاملات چی
traveling salesman فروشنده سیار
saleswoman بانوی فروشنده
counter jumper فروشنده دکان
saleswomen بانوی فروشنده
computer salesman فروشنده کامپیوتر
caveat venditor اخطار به فروشنده
dealers فروشنده معاملات چی
runner فروشنده سیار
duopoly در انحصار دو فروشنده
runners فروشنده سیار
bottlegger فروشنده مشروب قاچاق
haberdasher فروشنده لباس مردانه
ironmonger فروشنده اهن الات
outfitters فروشنده لوازم شکار
outfitter فروشنده لوازم شکار
herbalist فروشنده گیاهان طبی
caveat venditor ملتفت بودن فروشنده
trinketer فروشنده جواهر بدلی
aytomobile dealer فروشنده یا دلال اتومبیل
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
stationer فروشنده لوازم التحریر
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
herbalists فروشنده گیاهان طبی
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
stationers فروشنده لوازم التحریر
haberdashers فروشنده لباس مردانه
third party vendor فروشنده دسته سوم
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
hardwareman فروشنده افزارواسباب فلزی
herbist فروشنده گیاهان طبی
counterbid جواب خریداربه فروشنده
supplier at arm's length فروشنده آزاد [اقتصاد]
cutler فروشنده الات برنده
herborist فروشنده گیاهان طبی
offeror فروشنده عرضه کننده
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
plumassier فروشنده پرهای ارایشی
ironmongers فروشنده اهن الات
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
asking price قیمت مورد مطالبهی فروشنده
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
hawkers فروشنده دوره گرد وجار زن
hawker فروشنده دوره گرد وجار زن
value added reseller فروشنده تکمیلی دسته دوم
suppliers rating درجه بندی نمودن فروشنده ها
stapler فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
clerks کارمند دفتری فروشنده مغازه
staplers فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
clerk کارمند دفتری فروشنده مغازه
corsetiere فروشنده شکم بند زنانه
private treaty معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
drysalter فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
vendors کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represent عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendor کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represented عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
mercantilists مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
seller's market بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
right of stoppage in transitu حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
discount register دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
ex ship یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
delivered at frontier یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
c.i.f. یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
S HTTP سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
secure encryption payment protocol سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
disclaimer عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
disclaimers عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
SEPP سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
STT نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
secure transaction technology سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
root of title منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
vendor سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendors سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com