English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
molding sand ماسه قالب گیری
Search result with all words
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
Other Matches
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
backing sand ماسه پشت قالب
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batcher دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
molds قالب گیری
stamping قالب گیری
mould قالب گیری
moulding قالب گیری
cased قالب گیری
molded قالب گیری
moulded قالب گیری
moulds قالب گیری
moulding clay خاک قالب گیری
metal stamping قالب گیری فلزی
bench میز قالب گیری
comppression molding compound قالب گیری تراکمی
compression molding compound قالب گیری تراکمی
transfer mold قالب گیری انتقالی
die stamping قالب گیری حدیدهای
size stick قالب اندازه گیری
loam molding shop قالب گیری ماسهای
loam molding قالب گیری ماسهای
stamping quality کیفیت قالب گیری
stamping die حدیده قالب گیری
stamping mass جرم قالب گیری
sell molding قالب گیری پوستهای
template molding قالب گیری شابلونی
molding shop کارگاه قالب گیری
molding box جعبه قالب گیری
molding machine دستگاه قالب گیری
benches میز قالب گیری
molder's tool ابزار قالب گیری
injection moulding روش قالب گیری تزریقی
fuller منگنه شیاردار قالب گیری
croning molding process فرایند قالب گیری کرونینگ
shell molding process فرایند قالب گیری پوستهای
die stamping press پرس قالب گیری حدیدهای
shell molding machine دستگاه قالب گیری پوستهای
shell moulded casting قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
plaster of Paris گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
shell molding type foundry ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
investments مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
to puddle clay and sand ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
building sand خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
quicksand ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand ماسه ناپای ماسه غلطان
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
green sand ماسه تر
sands ماسه
yield of cdoncrete ماسه
crushed stone sand ماسه
ballast ماسه
gravel ماسه
sand ماسه
gritting ماسه
grit ماسه
gritted ماسه
sand layer لایه ماسه
sand filling ماسه گرفتگی
sand equivalent همسنگ ماسه
sand dressing ماسه پاشی
sand trap ماسه گیر
sand clay رس ماسه دار
sand store انبار ماسه
sand blasting ماسه پاشی
gritting ماسه درشت
magazine مخزن ماسه
sandblast باپاشیدن ماسه
sandband کران ماسه
body sand ماسه پر کننده
sand stone ماسه سنگ
sandbank کرانه ماسه
sand pile توده ماسه
sandstorm ماسه باد
sandstorms ماسه باد
pit sand ماسه معدنی
dune sand ماسه بادی
sands ماسه ریختن شن
masonry sand ماسه بنایی
gritted ماسه درشت
detritic sand ماسه فرسایهای
desilter ماسه گیر
magazines مخزن ماسه
heap of sand توده ماسه
marine sand ماسه بادی
quarries معدن شن و ماسه
quarry معدن شن و ماسه
quarrying معدن شن و ماسه
uniform sand ماسه یکدست
quick sand ماسه روان
quicksand ماسه بادی
quicksand ماسه متحرک
sanded ماسه دار
uniform sand ماسه یکنواخت
he was neat بی ماسه خالص
greensand ماسه سبز
masonry sand ماسه ملاتی
sandstone ماسه سنگ
arenaceous ماسه وار
sandblasting ماسه پرانی
sand ماسه ریختن شن
sanbar کران ماسه
sanding ماسه گذاری
running sand ماسه بادی
sandstone سنگ ماسه
sandbanks کرانه ماسه
marine sand ماسه دریایی
grit ماسه درشت
sandrock ماسه سنگ
fine sand ماسه ریز
explosion shot ضربه چوب به ماسه
feldspathic sandstone ماسه سنگ فلدسپاتی
sandy earth زمین ماسه دار
sandblast machine ماشین ماسه پاش
gritting درشت ماسه سنگ
foundry sand ماسه ی ریخته گری
gritting خاک ماسه سنگ
sandy soil زمین ماسه زار
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
pipe sand trap ماسه گیر لولهای
sand lime brick اجر ماسه اهکی
core sand ماسه ریخته گری
sabulous ریگزار ماسه دار
sand blasting practice عملیات ماسه پاشی
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
grit درشت ماسه سنگ
sand dredger ماشین مکنده ماسه
gritted خاک ماسه سنگ
aggradation فراسازی ماسه گرفتگی
grit خاک ماسه سنگ
sand pit گود ماسه برداری
siliceous sandstone ماسه سنگ سیلیس
sand mix ماسه اغشته سرد
gritted درشت ماسه سنگ
micaceous sandstone ماسه سنگ میکادار
calcareous sandstone ماسه سنگ اهکی
sand blast unit واحد ماسه پاشی
mottled sandstone ماسه سنگ رگه دار
sand asphalt ماسه اغشته گرم یا سرد
chalky sandstone ماسه سنگ نرم اهکی
argillaceous sand stone ماسه سنگ خاک رسی
loamy sandstone ماسه سنگ خاک رسی
molasse سنگ ماسه اهکی رسدار
send yaghting مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
sandy limestone سنگ اهک ماسه دار
blast grit ماسه هوا داده شده
sand trap قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
fluke قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
flukes قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
send sailing مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
sandbox [British] جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sandpit جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sand box جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
Dry sand absorbs water. ماسه خشک آبرا جذب می کند
proportioning توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
wet classifler سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
binders ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
binder ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
core binder ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
ballast هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
puddles ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
admixtures موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
puddle ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
aggregates مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
cluster bombs قالب
standards قالب
fitted قالب
standard قالب
kata قالب
mold قالب
blocks سد قالب
laster قالب گر
die قالب
clusters قالب
mandrel or dril قالب
laster قالب کن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com