English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
blast grit ماسه هوا داده شده
Other Matches
to puddle clay and sand ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
building sand خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
quicksand ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand ماسه ناپای ماسه غلطان
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
gritted ماسه
ballast ماسه
yield of cdoncrete ماسه
crushed stone sand ماسه
sands ماسه
sand ماسه
gravel ماسه
gritting ماسه
green sand ماسه تر
grit ماسه
sandrock ماسه سنگ
sandblasting ماسه پرانی
sandstorms ماسه باد
sand filling ماسه گرفتگی
sandbanks کرانه ماسه
sand equivalent همسنگ ماسه
fine sand ماسه ریز
sand dressing ماسه پاشی
greensand ماسه سبز
sandstorm ماسه باد
quarrying معدن شن و ماسه
quarry معدن شن و ماسه
sandbank کرانه ماسه
sand stone ماسه سنگ
sand pile توده ماسه
sanding ماسه گذاری
sand trap ماسه گیر
sand store انبار ماسه
sandblast باپاشیدن ماسه
arenaceous ماسه وار
magazine مخزن ماسه
dune sand ماسه بادی
sand layer لایه ماسه
sandband کران ماسه
heap of sand توده ماسه
magazines مخزن ماسه
he was neat بی ماسه خالص
sanded ماسه دار
quarries معدن شن و ماسه
sand ماسه ریختن شن
running sand ماسه بادی
sanbar کران ماسه
sandstone سنگ ماسه
uniform sand ماسه یکنواخت
pit sand ماسه معدنی
grit ماسه درشت
uniform sand ماسه یکدست
sandstone ماسه سنگ
detritic sand ماسه فرسایهای
gritted ماسه درشت
sand blasting ماسه پاشی
quick sand ماسه روان
quicksand ماسه متحرک
quicksand ماسه بادی
marine sand ماسه دریایی
marine sand ماسه بادی
masonry sand ماسه ملاتی
sand clay رس ماسه دار
masonry sand ماسه بنایی
desilter ماسه گیر
body sand ماسه پر کننده
sands ماسه ریختن شن
gritting ماسه درشت
grit درشت ماسه سنگ
gritted درشت ماسه سنگ
gritting خاک ماسه سنگ
grit خاک ماسه سنگ
aggradation فراسازی ماسه گرفتگی
pipe sand trap ماسه گیر لولهای
gritting درشت ماسه سنگ
gritted خاک ماسه سنگ
backing sand ماسه پشت قالب
sand blasting practice عملیات ماسه پاشی
sand blast unit واحد ماسه پاشی
calcareous sandstone ماسه سنگ اهکی
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
sand lime brick اجر ماسه اهکی
sand mix ماسه اغشته سرد
sabulous ریگزار ماسه دار
sand pit گود ماسه برداری
micaceous sandstone ماسه سنگ میکادار
molding sand ماسه قالب گیری
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
sand dredger ماشین مکنده ماسه
explosion shot ضربه چوب به ماسه
sandy soil زمین ماسه زار
sandy earth زمین ماسه دار
sandblast machine ماشین ماسه پاش
feldspathic sandstone ماسه سنگ فلدسپاتی
core sand ماسه ریخته گری
siliceous sandstone ماسه سنگ سیلیس
foundry sand ماسه ی ریخته گری
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
chalky sandstone ماسه سنگ نرم اهکی
loamy sandstone ماسه سنگ خاک رسی
argillaceous sand stone ماسه سنگ خاک رسی
mottled sandstone ماسه سنگ رگه دار
molasse سنگ ماسه اهکی رسدار
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
send yaghting مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
sand asphalt ماسه اغشته گرم یا سرد
sandy limestone سنگ اهک ماسه دار
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
send sailing مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
sandbox [British] جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
Dry sand absorbs water. ماسه خشک آبرا جذب می کند
flukes قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
fluke قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
sand trap قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
sand box جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sandpit جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
proportioning توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
wet classifler سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
binder ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binders ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
batcher دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
core binder ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
ballast هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
puddle ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddles ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
admixtures موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
storage ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
transmission مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
initials خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
strobe سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
cells در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
initialled خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
initialling خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialed خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialing خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
associative addressing روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
mass storage سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
entities موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
checks محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
source فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
entity موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
gremlin خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
gremlins خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checked محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
serials یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
transmissions مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
forward pointer اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
content addressable addressing روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
serial یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
wait time خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
digital آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com