Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
Other Matches
proximity fuze
ماسوره خودکار ماسوره زمان متغیر
timed
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
times
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
time
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
fuze setting
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
variable time
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
variable time fuse
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
fuze setting
زمان ماسوره
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
automatic timer
زمان سنج خودکار
dial in modem
مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
time lags
زمان تلف شده سکته زمانی
time lag
زمان تلف شده سکته زمانی
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
hazards
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
holds
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
hold
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
hazard
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
real time
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
sessions
1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
session
1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
combination device
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
interruptor
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antihandling fuze
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
propagation delay
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
cpu time
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
mechanicalism
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
antidisturbance fuze
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
quick fuse
ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
lap turn
زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
time over target
زمان رسیدن روی هدف زمانی که هواپیما روی هدف می رسد
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
spool
ماسوره
cannula
ماسوره
reels
ماسوره
reel
ماسوره
reeling
ماسوره
reeled
ماسوره
fused
ماسوره
spools
ماسوره
firing device
ماسوره
base fuze
ماسوره ته
cop
ماسوره نخ
lunt
ماسوره
fuse
ماسوره
bobbins
ماسوره
fuze
ماسوره
bobbin
ماسوره
base fuze
ماسوره ته پران
firing device
ماسوره مین
base fuze
ماسوره ته گلوله
fuze delay
ماسوره تاخیری
proximity
ماسوره مجاورتی
defused
ماسوره کشیدن
delayed action
با ماسوره تاخیری
hasps
ماکو ماسوره
spooling
ماسوره کردن
defuses
ماسوره کشیدن
hasp
ماکو ماسوره
union
مهره ماسوره
unions
مهره ماسوره
defuse
ماسوره کشیدن
fuse key
کلید ماسوره
blasting fuze
ماسوره انفجاری
camouflet
حفره ماسوره
conduit coupling
مهره ماسوره
point detonating fuze
ماسوره انی
fuzing
بستن ماسوره
percussion fuze
ماسوره ضربتی
hank
ماسوره کلافه
non delay
ماسوره بی تاخیر
fuze range
بردمربوط به ماسوره
sleeves
مهره ماسوره
sleeve
مهره ماسوره
fuze action
عمل ماسوره
driving sleeve
مهره ماسوره
fuse setter
ماسوره بند
hanks
ماسوره کلافه
pressure device
ماسوره فشاری
proximity fuze
ماسوره مجاورتی
cavities
مقر ماسوره
nut and union
مهره ماسوره
defusing
ماسوره کشیدن
cavity
مقر ماسوره
delay fuze
ماسوره تاخیری
safety fuze
ماسوره تامینی
fuze cavity
حفره نصب ماسوره
self destroying
ماسوره خود ترکان
fuze cavity
سوراخ جای ماسوره
activated mine
مین با ماسوره فرعی
igniting fuze
ماسوره مشتعل کننده
flash fuze
ماسوره الکتریکی یا جرقهای
adaptors
تطبیق دهنده ماسوره
adaptor
تطبیق دهنده ماسوره
connection fuse
ماسوره اتصال دهنده
pull device
ماسوره کشش مین
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
blasting fuze
ماسوره منفجر کننده
firing pull device
ماسوره کششی مین
quick action
عمل انی ماسوره
adapters
تطبیق دهنده ماسوره
super quick
ماسوره فوق انی
graze sensitive
ماسوره مخصوص تیر کمانه
graze sensitive
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
fuze range
برد عمل کرد ماسوره
instantaneous
دفعتا ماسوره فوق انی
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
gadgets
مکانیکی
mechnical
مکانیکی
gadget
مکانیکی
mechanical
مکانیکی
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
supersensitive
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
fuzewell liner
بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
زمان جستجو زمان طلب
present
زمان حاضر زمان حال
presented
زمان حاضر زمان حال
presenting
زمان حاضر زمان حال
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
presents
زمان حاضر زمان حال
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
shovels
بیل مکانیکی
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
mechanic
هنرور مکانیکی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
mechanical stimulation
تحریک مکانیکی
mechanical stabilization
استوارسازی مکانیکی
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
mechanical resolution
تراکم مکانیکی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
automatons
ادم مکانیکی
mechanical properties
خواص مکانیکی
buckets
بیل مکانیکی
power shovel
بیل مکانیکی
mechanician
هنرور مکانیکی
mechanically
بطور مکانیکی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
bucket
بیل مکانیکی
automaton
ادم مکانیکی
shovel
بیل مکانیکی
shoveled
بیل مکانیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com