Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
English
Persian
a face-pack
ماسک صورت
Search result with all words
mask
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
masks
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
death mask
ماسک صورت مرده
death masks
ماسک صورت مرده
face mask
ماسک محافظ صورت
facr piece
قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
I'd like a face-pack.
من ماسک صورت میخواهم.
Other Matches
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
guise
ماسک
guises
ماسک
mask
ماسک
masks
ماسک
face wall
ماسک
gas mask
ماسک گاز
masked
ماسک زده
helmets
ماسک محافظ
gas masks
ماسک ضد گاز
gas masks
ماسک گاز
dust respirator
ماسک تنفسی
helmet
ماسک محافظ
safty face shield
ماسک ایمنی
smoke mask
ماسک ضد دود
service anti gas respirator
ماسک ضد گاز
gas mask
ماسک ضد گاز
breathing gear
ماسک تنفسی
masker
ماسک دار
masquer
ماسک پوش
face guard
ماسک محافظ
protective mask
ماسک ضد گاز
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
to be masked
نقاب یا ماسک زدن
snorkeler
غواص با ماسک و لوله
dust respirator
ماسک ضد گردو غبار
mask
ماسک زدن پنهان کردن
masks
ماسک زدن پنهان کردن
acid vapor canister
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
snorkeling
غواصی بکمک لوله و ماسک
gas mixture shielded metal arc welding
جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
purge valve
لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
maskable
وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
geek
یکی از بازیکنان بالماسکه وکارناوال که غالبا دارای ماسک منقاردار است
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
towear a mask
نقاب زدن ماسک زدن
interrupts
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
providing
در صورت
image
صورت
file
صورت
mazard
صورت
constellation
صورت
constellations
صورت
images
صورت
circumstantially
در صورت
conformer
هم صورت
conformational isomers
هم صورت
coat card
صورت
medal
صورت
statements
صورت
listing
صورت
listings
صورت
figure
صورت
figures
صورت
figuring
صورت
physiognomy
صورت
physiognomies
صورت
statement
صورت
roster
صورت
kalendar
صورت
rosters
صورت
faces
صورت
shapes
صورت
list
صورت
medals
صورت
effigies
صورت
phased
صورت
phase
صورت
phases
صورت
invoicing
صورت
hues
صورت
hue
صورت
visages
رو صورت
versions
صورت
shape
صورت
form
صورت
freckle
لک صورت
effigy
صورت
forms
صورت
visage
رو صورت
filed
صورت
version
صورت
rolls
صورت
invoice
صورت
slips
صورت
invoiced
صورت
facies
صورت
rolled
صورت
slipped
صورت
roll
صورت
formed
صورت
invoices
صورت
slip
صورت
face
صورت
sentential form
صورت جملهای
apparitions
صورت وهمی
apparition
صورت وهمی
processionize
صورت مجلس
outward show
صورت فاهر
accomplish
صورت گرفتن
asterism
صورت فلکی
at any rate
درهر صورت
at that rate
در این صورت
carry out
صورت گرفتن
outside appearance
صورت فاهر
clear text
به صورت کشف
face cream
کرم صورت
complement form
صورت متمم
form
صورت دیس
complement form
صورت متممی
It didnt come off. It didnt take place.
صورت نگرفت
primordial image
صورت ازلی
proces verbal
صورت مجلس
bill of quantities
صورت مقداری
formation
صورت بندی
sales check
صورت فروش
pictography
صورت نگاری
conditionality
صورت شرطی
accomplishes
صورت گرفتن
nomenelature
صورت اسامی
serials
و به صورت سری
bill of exceptions
صورت استثنائات
serial
و به صورت سری
bill of goods
صورت کالا
bill of material
صورت قطعات
bill of sale
صورت فروش
programme of work
صورت کارها
breadboard
می صورت گیرد
carte
صورت غذا
celestial body
صورت فلکی
pictograph
صورت نگاره
the bill
صورت حساب
on the Q.T.
<idiom>
به صورت سری
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
nominal list
صورت اسامی
accomplishing
صورت گرفتن
portraiture
نقاشی از صورت
formulation
صورت بندی
pictogram
صورت نگاشت
powders
پودر صورت
certificate of expenditure
صورت حساب
powdering
پودر صورت
certificate of expenditure
صورت هزینه
powder
پودر صورت
canonical form
صورت متعارفی
formed
صورت دیس
minutes
صورت جلسه
constellations
صورت فلکی
constellation
صورت فلکی
transfiguration
تبدیل صورت
burble
جوش صورت
burbled
جوش صورت
record
صورت مذاکرات
BS
صورت فروش
numerator
صورت کسر
burbles
جوش صورت
burbling
جوش صورت
formalism
صورت گرایی
face powder
پودر صورت
unfigured
بی صورت ساده
on foot
به صورت پیاده
veiling
تور صورت
minute
صورت جلسه
schedules
صورت فهرست
scheduled
صورت فهرست
schedule
صورت فهرست
crackling
صورت نمکی
bills of fare
صورت غذا
bill of fare
صورت غذا
semblance
صورت فاهر
waveform
به صورت موج
if need be
در صورت بایست
rosters
صورت کار
incarnation
صورت خارجی
rosters
صورت نگهبانی
normal form
صورت عادی
facet
صورت کوچک
facets
صورت کوچک
to put in to shape
سر و صورت دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com