Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
death mask
ماسک صورت مرده
death masks
ماسک صورت مرده
Other Matches
a face-pack
ماسک صورت
I'd like a face-pack.
من ماسک صورت میخواهم.
face mask
ماسک محافظ صورت
facr piece
قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
masks
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
masks
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
mask
ماسک
guise
ماسک
masks
ماسک
face wall
ماسک
guises
ماسک
gas masks
ماسک گاز
breathing gear
ماسک تنفسی
masquer
ماسک پوش
face guard
ماسک محافظ
protective mask
ماسک ضد گاز
smoke mask
ماسک ضد دود
safty face shield
ماسک ایمنی
helmet
ماسک محافظ
gas mask
ماسک ضد گاز
masked
ماسک زده
masker
ماسک دار
helmets
ماسک محافظ
dust respirator
ماسک تنفسی
gas mask
ماسک گاز
gas masks
ماسک ضد گاز
service anti gas respirator
ماسک ضد گاز
to be masked
نقاب یا ماسک زدن
snorkeler
غواص با ماسک و لوله
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
dust respirator
ماسک ضد گردو غبار
snorkeling
غواصی بکمک لوله و ماسک
masks
ماسک زدن پنهان کردن
acid vapor canister
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
mask
ماسک زدن پنهان کردن
gas mixture shielded metal arc welding
جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
purge valve
لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
maskable
وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
geek
یکی از بازیکنان بالماسکه وکارناوال که غالبا دارای ماسک منقاردار است
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
low-spirited
دل مرده
deceased
مرده
six feet under
<idiom>
مرده
vapid
مرده
exanimate
مرده
in the dust
مرده
his heart sank
دل مرده شد
dead
مرده
low spirited
دل مرده
extinct
مرده
defunct
مرده
hearse
مرده کش
lifeless
مرده
hearses
مرده کش
one man
یک مرده
one-man
یک مرده
at rest
مرده
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
necrophilia
مرده گرایی
necrophagous
مرده خوار
necrophagous
مرده خور
widowers
مرد زن مرده
necromania
مرده پرستی
necrolatry
مرده پرستی
murrain
گوشت مرده
idle wire
سیم مرده
cremations
مرده سوزانی
lyke wake
پاسبانی مرده در شب
air slaked lime
اهک مرده
death masks
قیافه مرده
inhumationist
مرده خاک کن
swells
موج مرده
living corpse
مرده متحرک
widower
مرد زن مرده
death mask
قیافه مرده
autopsies
تشریح مرده
reliquiae
مرده ریگ
resurrection man
مرده دزد
resurrectionist
مرده دزد
cremation
مرده سوزانی
saprophage
مرده خوار
slaked lime
اهک مرده اهک مرده
time lags
زمان مرده
still born
مرده بدنیاامده
pah
مرده شور
stillbirth
مرده زاد
parted
درگذشته مرده
necrophobia
مرده هراسی
dead as a doornail
<idiom>
کاملا مرده
necropsy
مرده نگری
non productive time
زمان مرده
morgues
مرده خانه
morgue
مرده خانه
defunct
مرده درگذشته
stillbirths
مرده زاد
autopsy
تشریح مرده
time lag
زمان مرده
idle turn
کلاف مرده
exanimate
دل مرده وبیروح
dead time
زمان مرده
dead storage
گنجایش مرده
deadball
توپ مرده
dead storage
حجم مرده
down with him
مرده باد
dull finish
کالیبر مرده
dull finish
رخده مرده
dead space
فضای مرده
dead soils
خاکهای مرده
dead rise
فاصله مرده
dead band
نوار مرده
dead ball
توپ مرده
dead as a d.
بکلی مرده
dead load
بار مرده
dead volume
حجم مرده
death's head
جمجمه مرده
death watch
پاسبان مرده
death feigning
مرده نمایی
ground swell
موج مرده
deadness
حالت مرده
death day
سال مرده
out of play
توپ مرده
swelled
موج مرده
playing dead
مرده نمایی
blate
روح مرده
swell
موج مرده
eloge
ستایش شخص مرده
time lag
فاصله زمانی مرده
d. paleness
رنگ ارام مرده
He is not dead by any chance , is he ?
نکند مرده باشد ؟
mortuary
مرده شوی خانه
protoxlead
سنگ مرده مرتک
time lags
فاصله زمانی مرده
inheritances
مرده ریگ وراثت
plague on it
مرده شورش ببرد
sequestrum
قسمت بافت مرده
autopsies
تشریح نسج مرده
mortuaries
مرده شوی خانه
still born
مرده زاییده شده
sloughy
شبیه پوست مرده
Speak well of the dead .
<proverb>
پشت سر مرده بد نگو.
cirerar yurn
فرف خاکستر مرده
departed
مرده درگذشته مرحوم
funeral home
مرده شوی خانه
balefire
اتش مرده سوزانی
aeropause
منطقه جوی مرده
inheritance
مرده ریگ وراثت
cadaveric
دارای رنگ مرده
back lash eliminator
تعادل در مسیر مرده
dead-house
مرده شوی خانه
gralloch
احشای گوزن مرده
blast it
مرده شورش را ببرد
necromimesis
خود مرده انگاری
he seems to have died
ازقرارمعلوم مرده است
autopsy
تشریح نسج مرده
palled
تابوت محتوی مرده حائل
heritage
مرده ریگ سهم موروثی
sciomantic
غیبگو از روی سایه مرده
palling
تابوت محتوی مرده حائل
prosector
تشریح کننده بدن مرده
natimortality
امار مرده زاییده شدگان
palls
تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl .
کشته مرده دختری بودن
deathy
مرگ نما مرده وار
cadaverous
دارای رنگ پریده و مرده
pall
تابوت محتوی مرده حائل
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
postmortem
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
wraith
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
sciomacy
غیب گویی از روی سایه مرده
crematory
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
wraiths
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
f. pile or pyre
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
urns
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
funeral pyre
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
ossuary
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
urn
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com