English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
business mechines ماشینهای تجاری
Search result with all words
big blue ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
Other Matches
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
auxiliary machinery دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
contractors plant ماشینهای ساختمانی
automata ماشینهای خودکار
smart machines ماشینهای هوشمند
topology طراحی ماشینهای شبکه
direct connected ماشینهای بهم پیوسته
box section bed جعبه ماشینهای ابزار
scraper یکی از ماشینهای عملیات خاکی
mechanical powers نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
digital sorting روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
milking machine ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
Luddites هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
relating to business <adj.> تجاری
commercial <adj.> تجاری
commercial تجاری
corporate [commercial] <adj.> تجاری
commerical تجاری
for-profit <adj.> تجاری
mercantile تجاری
business <adj.> تجاری
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
commercial marine کشتی تجاری
market freedom ازادی تجاری
commercial area منطقه تجاری
commercial relations مناسبات تجاری
business cycle دور تجاری
franchise حق اشتراک تجاری
business enterprise بنگاه تجاری
business failure شکست تجاری
commercial company شرکت تجاری
commercial attache وابسته تجاری
business failure ناکامی تجاری
business graphics گرافیکهای تجاری
trade balance موازنه تجاری
commerical language زبان تجاری
trade cycle دور تجاری
trade mark علامت تجاری
trade price قیمت تجاری
trade restriction محدودیت تجاری
trade credit اعتبار تجاری
trade barriers موانع تجاری
trade barrier ممانعت تجاری
management group ائتلاف تجاری
memorandum of association شرکتنامه تجاری
instrument of commerce سند تجاری
business inventories موجودی تجاری
factorship نمایندگی تجاری
trade discount تخفیف تجاری
trade fairs نمایشگاه تجاری
commercials اگهیهای تجاری
businesses شرکت تجاری
brands علامت تجاری
branding علامت تجاری
brand علامت تجاری
trademark علامت تجاری
trademark مارک تجاری
trademarks علامت تجاری
trademarks مارک تجاری
trade name اسم تجاری
trade names اسم تجاری
trade fair نمایشگاه تجاری
trade union اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه تجاری
trades unions اتحادیه تجاری
business شرکت تجاری
consortia ائتلاف تجاری
balance of trade تراز تجاری
deals توافق تجاری
deal توافق تجاری
consortiums ائتلاف تجاری
balance of trade موازنه تجاری
consortium ائتلاف تجاری
argosy کشتی تجاری
trade agreement موافقت نامه تجاری
extension تمدید اسناد تجاری
free zone منطقه ازاد تجاری
tight squeeze <idiom> شرایط سخت تجاری
trade balance surplus مازاد تراز تجاری
trade pack بسته بندی تجاری
liner trade کشتیرانی منظم تجاری
trade balance deficit کسری تراز تجاری
big business واحد تجاری بزرگ
small business computer کامپیوتر کوچک تجاری
unfair trade practice اعمال تجاری نادرست
extensions تمدید اسناد تجاری
ship's master کاپیتان کشتی تجاری
trade cycle دوره فعالیت تجاری
refusal to accept a bill نکول اسناد تجاری
procyclical در جهت دور تجاری
franchises حق استفاده از اسم تجاری
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
business data processing داده پردازی تجاری
to go away [off] on business به سفر تجاری رفتن
business software نرم افزارهای تجاری
franchise حق استفاده از اسم تجاری
to go away on a business trip به سفر تجاری رفتن
businedd data processing داده پردازی تجاری
commercial road traffic ترافیک جاده تجاری
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
registered trade mark علامت تجاری ثبت شده
cutty sark نام تجاری نوعی ویسکی
comecon گروه تجاری بلوک شرق
common business oreinted language زبان با گرایش متداول تجاری
kaypro علامت تجاری کامپیوترهای قابل حمل
prestel سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
entrepremership اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
presentation graphics گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
edu سسه تحصیلاتی است ونه شرکت تجاری
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
factoring agent فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
underconsumption theory of نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
business park [ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
framework صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
consumer advertising تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
commoners زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
finance house شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
commonest زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
accounting package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
personal ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
enterpreneur شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
finance company شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
common زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
accounts package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
cobol زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود
turning point نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
BIX سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
turning points نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
west coast computer faire یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
biz نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
visicalc یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
refinancing تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
cobol Language BusinessOriented Common یک زبان برنامه نویسی سطح بالا برای کاربردهای تجاری
businesses کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
refinance تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
clearing and switch buying توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
presentation software برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
sbc یک کامپیوتر کوچک با قابلیت اجرای انواعی ازکاربردهای اساسی تجاری Computer Board Single یک برد CPU ,
Delphi مین کننده online تجاری اطلاعات که حاوی بخشهایی است که به پایگاه داده خود اینترنت دسترسی دارند
Eudora برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
offices اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
brand loyalty وفاداری به کالایی خاص وفاداری به علامت تجاری یک محصول
Royal Bokhara فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
chater party اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
presentation graphics گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
disclaimer عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
report program generator زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
brand leader بهترین علامت تجاری بهترین مارک
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
consuls نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
run duration 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com