English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
bordering machine ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
Other Matches
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
barker کارگر یا ماشینی که پوست میکند
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
pulsator ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
perforator ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
cards ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
wiretapper جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
reperforator ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
DDC ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
reperforator ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
magnetic tape ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tapes ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
waterspouts لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
waterspout لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
chimney sweeper کسی که دوده لوله بخاری راپاک میکند
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
control rod میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
decollator ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
sockets بست لوله دوراهی لوله
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
mechanized ماشینی
mechanician ماشینی
mechanic ماشینی
machine made ماشینی
mechanical ماشینی
mechanical translator مترجم ماشینی
robot ادم ماشینی
mechanical translation ترجمه ماشینی
manipulator دست ماشینی
mechanical production تولید ماشینی
mechanical language زبان ماشینی
mechanisms قطعه ماشینی
octane سوخت ماشینی
robots ادم ماشینی
machine tool ابزار ماشینی
tufted rugs فرش ماشینی
mechanism قطعه ماشینی
machine tools ابزار ماشینی
mechanized data دادههای ماشینی
mechnical ماشینی صنعتی
power saw اره ماشینی
artificial intelligence هوش ماشینی
mechanical welding جوشکاری ماشینی
machine translation ترجمه ماشینی
machine shop tool ابزار ماشینی
machine ringing زنگ ماشینی
machine welding جوشکاری ماشینی
mechanization ماشینی کردن
machinery steel فولاد ماشینی
factory rugs فرش ماشینی
lawn sprinkler اب پاش ماشینی
mechanized ماشینی شده
automaton ادم ماشینی
automatons ادم ماشینی
mass production تولید ماشینی
drill press vise گیره ماشینی
gynoid نوع زن ادم ماشینی
automation ماشینی شدن تولید
agricultural mechanization ماشینی کردن کشاورزی
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
crosscut saw اره گرد ماشینی
machinery castings ریخته گری ماشینی
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
to start a car [to crank a car] [American English] ماشینی را روشن کردن
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
Machine- made carpets . فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
winepress ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
droid یک ادم ماشینی شبیه انسان
business ماشینی که در شرکت استفاده میشود
ingrain فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
businesses ماشینی که در شرکت استفاده میشود
serviced ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
appliances ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
appliance ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
badge reader ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
wright کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
wringer ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
manifolder ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
to have packed up [British E] کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
self feeder ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
CNC ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
cash dispenser ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
burster ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
power loom ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
paged چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
destructive cursor نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
faulted برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
fault برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
scsi بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
controllers را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
faults برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
slave بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaved بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaves بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
million instructions per second اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
Intel بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
slaving بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
postbyte بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
Intel بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
key کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
opened برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opens برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
sampler مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
dat درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
hardest یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hard یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
terminate and stay resident program برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
open برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
uart از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
samplers مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
compacts ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacting ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
compacted ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
dnc Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
robotics زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
TCP مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
broadband روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
EMM امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
DIF file استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
crashing خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashed خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashes خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashingly خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
original equipment manufacturer شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
carriages بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
Web crawler نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
carriage بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
grader ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
grids سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
complex طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
Ultimedia موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
complexes طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
PCI مشخصات ساخت Intel که یک نوع باس محلی سریعی را معرفی میکند که ارسال داده سریع بین پردازنده کارتهای گسترده PC فراهم میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com