English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
scrap ماشین الات اوراق
scrapped ماشین الات اوراق
scrapping ماشین الات اوراق
scraps ماشین الات اوراق
Other Matches
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machinery ماشین الات
machinary ماشین الات
enginery ماشین الات
mechanician مکانیک ماشین الات
building machinery ماشین الات ساختمانی
heavy machinery ماشین الات سنگین
mechanics علم ماشین الات
plants ماشین الات کارخانه
light machinery ماشین الات سبک
plant ماشین الات کارخانه
heavy goods ماشین الات سنگین
machinery designer طراح ماشین الات
carpenter's machines ماشین الات درودگری
operator of heavy machinery اپراتور ماشین الات سنگین
operator of light machinery اپراتور ماشین الات سبک
economic life مدت بهره برداری از ماشین الات
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
grader یکی از ماشین الات راه سازی
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
acm Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
pilot model مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
crate صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
cybernation کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
mechanizes با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanic مکانیک مکانیک ماشین الات
glasswork شیشه الات بلور الات
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
perpetual bonds اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
hardware اهن الات
breech block carrier الات متحرک
gear الات جامه
passementerie زینت الات
glassware بلور الات
glassware شیشه الات
agricultural implements الات کشاورزی
glass شیشه الات
cast iron ware الات چدنی
instrument الات دقیق
tinware حلبی الات
surgical instruments الات جراحی
brass ware برنج الات
precision tools الات دقیق
optical الات بصری
instruments الات دقیق
geared الات جامه
silverware نقره الات
iron mongery اهن الات
ironware اهن الات
genital organs الات تناسلی
hard ware فلز الات
ironware فلز الات
irowork اهن الات
obturator الات جازم
gears الات جامه
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
instrument الات اندازه گیری
surveying instrument الات نقشه برداری
wind instrument الات موسیقی بادی
wind instruments الات موسیقی بادی
percussion instrument الات موسیقی ضربی
optical instruments الات وابسته به بینایی
hardware اهن الات ابزارالات
trinkums زیور الات بدلی
cutler فروشنده الات برنده
ironmonger فروشنده اهن الات
lighting equipments الات و ادوات روشنایی
woodwork چوب الات نجاری
obturator spindle دوکی الات جازم
iron monger اهن الات فروش
ironmongers فروشنده اهن الات
calibration تنظیم الات دقیق
hardwareman اهن الات فروش
trinketry جواهر الات بدلی
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
papered اوراق
papers اوراق
papering اوراق
paper اوراق
in quires اوراق
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
midi میانجی رقمی الات موسیقی
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
war implements ساز و برگ یا الات جنگ
obturator الات مانع خروج گاز
document bills اوراق تجارتی
drafts اوراق بهادار
drafted اوراق بهادار
draft اوراق بهادار
commercial papers اوراق تجارتی
cannibalization اوراق کردن
commerical papers اوراق تجارتی
savings bond اوراق قرضه
commercial bills اوراق تجارتی
scrapper اوراق کننده
printed matter اوراق چاپی
securities اوراق بهادار
debenture اوراق قرضه
secret papers اوراق سری
overhauled اوراق کردن
bonds اوراق بهادار
obligations اوراق قرضه
obligation اوراق قرضه
papered اوراق بهادار
papers اوراق بهادار
papering اوراق بهادار
scraps اوراق دورانداختن
scrap اوراق دورانداختن
paper اوراق بهادار
scrapped اوراق دورانداختن
scrapping اوراق دورانداختن
negotiable instruments اوراق بهادار
negotiable papers اوراق بهادار
overhauls اوراق کردن
overhaul اوراق کردن
treasury bonds اوراق بهادارخزانه
government stock اوراق بهاداردولتی
disassemble اوراق کردن
overhauling اوراق کردن
bond اوراق قرضه
substituted service اوراق دعوی
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
tiepin سنجاق مدال وزینت الات زنانه
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
interactive الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
pailette زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
hygrometer الات وادوات سنجش رطوبت هوا
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
scraps خرده اوراق کردن
scraps نزاع اوراق کردن
brokers دلال اوراق بهادار
scrapping نزاع اوراق کردن
broker دلال اوراق بهادار
brokered دلال اوراق بهادار
brokering دلال اوراق بهادار
scrapped خرده اوراق کردن
government securities اوراق بهادار دولتی
junk bonds اوراق قرضهی قمارآمیز
junk bond اوراق قرضهی قمارآمیز
bond issue صدور اوراق قرضه
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
bearer securities اوراق بهادار بی نام
scrapbook دفتر اجناس اوراق
scrapbooks دفتر اجناس اوراق
assumed portfolio اوراق بهادار مفروض
government bonds اوراق قرضه دولتی
scrapped نزاع اوراق کردن
scrap خرده اوراق کردن
scrap نزاع اوراق کردن
portfolio موجودی اوراق بهادار
portfolios موجودی اوراق بهادار
overhauled اوراق کردن کامل
overhaul اوراق کردن کامل
scrapping خرده اوراق کردن
preference bonds اوراق قرضه ممتاز
registered bond اوراق قرضه با نام
registered securities اوراق بهادار با نام
junk جنس اوراق وشکسته
stock exchanges بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس اوراق بهادار
securities market بازار اوراق بهادار
security market بازار اوراق بهادار
salvaging اوراق کردن وسایل
salvages اوراق کردن وسایل
salvaged اوراق کردن وسایل
salvage اوراق کردن وسایل
negotiable papers اوراق قابل انتقال
overhauls اوراق کردن کامل
overhauling اوراق کردن کامل
securities department اداره اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس اوراق بهادار
documents پرونده ها [اسناد] [اوراق]
sights الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com