Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
teaching machine
ماشین اموزش
Other Matches
armory training
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
reconditioning training
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
advanced unit training
اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
computer assisted instruction
اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
education
اموزش
training
اموزش
tutorials
اموزش
tutorial
اموزش
lore
اموزش
instruction
اموزش
instructions
اموزش
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
education center
مرکز اموزش
coeducation
اموزش مختلط
personnel training
اموزش کارکنان
computerized instruction
اموزش کامپیوتری
educable
اموزش پذیر
curriculum
اموزش برنامه
general education
اموزش عمومی
annual training
اموزش سالیانه
concurrent training
اموزش همزمان
unit training
اموزش یکانی
unit training
اموزش یکان
moral education
اموزش اخلاقی
compulsory education
اموزش اجباری
train
اموزش دادن
trained
اموزش دادن
secondary education
اموزش متوسطه
training center
مرکز اموزش
school center
مرکز اموزش
reward training
اموزش با پاداش
religious instruction
اموزش دینی
reeducation
باز اموزش
military training
اموزش نظامی
elementary education
اموزش ابتدایی
education
اموزش و پرورش
primary education
اموزش ابتدایی
remedial instruction
اموزش ترمیمی
programmed instruction
اموزش برنامهای
program of instruction
برنامه اموزش
professional education
اموزش تخصصی
trains
اموزش دادن
informal education
اموزش غیررسمی
life long education
اموزش مداوم
hypnopedia
اموزش با هیپنوتیسم
basic training
اموزش مقدماتی
training
اموزش دادن
learning curve
منحنی اموزش
technical education
اموزش فنی
technical teaching
اموزش فنی
higher education
اموزش عالی
bowel training
اموزش دفع
tutoring
اموزش تک شاگردی
integrated training
اموزش توام
job training
اموزش شغلی
individualized instruction
اموزش انفرادی
sex education
اموزش جنسی
training program
برنامه اموزش
transfer of training
انتقال اموزش
mass education
اموزش همگانی
vocational education
اموزش حرفهای
voluntary training
اموزش داوطلبانه
training cycle
مرحله اموزش
formal education
اموزش رسمی
curriculums
اموزش برنامه
educability
اموزش پذیری
mass education
اموزش جمعی
training circular
نشریه اموزش
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
educationalists
کارشناس اموزش و پرورش
educationists
متخصص اموزش و پرورش
special education
اموزش و پرورش استثنایی
advanced individual training
اموزش تکمیلی انفرادی
pedagogic
وابسته به اموزش وپرورش
comparative education
اموزش و پرورش تطبیقی
educationists
کارشناس اموزش و پرورش
cbt
اموزش بر پایه کامپیوتر
army training program
برنامه اموزش نظامی
active duty for training
اموزش زیر پرچم
code training set
دستگاه اموزش مرس
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
educationalist
کارشناس اموزش و پرورش
coeducation
اموزش وپرورش مختلط
educationist
متخصص اموزش و پرورش
educationist
کارشناس اموزش و پرورش
educational
مربوط به اموزش و پرورش
pedagogically
مطابق علم اموزش
discovery teaching method
روش اموزش اکتشافی
pedagogical teaching
اموزش مطابق فن تعلیم
schools
مرکز اموزش نظامی
graduate education
اموزش بعد از لیسانس
pedagogical
وابسته بعلم اموزش
on the job training
اموزش ضمن کار
audio-visual
اموزش سمعی وبصری
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
audio visual
اموزش سمعی وبصری
school
مرکز اموزش نظامی
formal discipline
اموزش صورت گرا
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
nonformal education
اموزش غیر رسمی
refresher courses
دوره اموزش یک ماهه
refresher course
دوره اموزش یک ماهه
pamphlets
نشریه اموزش و فنی
in serving training
اموزش ضمن خدمت
project method
روش اموزش طرحی
pamphlet
نشریه اموزش و فنی
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
disciplinary training center
مرکز اموزش زندانیان نظامی
assault courses
میدان اموزش عملیات هجومی
course
مسیر مسابقه دوره اموزش
branch material curriculum
برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
courses
مسیر مسابقه دوره اموزش
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
coursed
مسیر مسابقه دوره اموزش
assault course
میدان اموزش عملیات هجومی
computer augmented learning
بسط اموزش به کمک کامپیوتر
army training program
برنامه اموزش نیروی زمینی
beatification
اموزش عمل تبرک کردن
upbringing
روش اموزش و پرورش بچه
manual training
دوره اموزش هنرهای دستی
pedagogy
فن اموزش وپرورش کودک للگی
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
international council
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
world conference of computer in educatio
کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
educable mentally retarded
عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
cai
Instruction ComputerAssisted اموزش به کمک کامپیوتر
instruction
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
rehabilitation training center
مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
army training and evaluation program
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
planit
زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
instructions
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
in house training
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
catechetics
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
national educational computing conferenc
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
hands-on
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
hands on
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
probation
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
general grant
کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unbundled
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
attack teacher
وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
glm
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
computer managed instruction
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
instructed
دستور دادن اموزش دادن
instruct
دستور دادن اموزش دادن
instructing
دستور دادن اموزش دادن
instructs
دستور دادن اموزش دادن
commander's manual
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
plants
ماشین
wheeling
رل ماشین
plant
ماشین
engine
ماشین
mills
ماشین
mill
ماشین
mechanisms
ماشین
mechanism
ماشین
wheel
رل ماشین
freeze-up
ماشین
apparatus
ماشین
wheels
رل ماشین
automatons
ماشین
automaton
ماشین
pressmen
ماشین چی
gins
ماشین
pressman
ماشین چی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com