English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
numerical ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
Other Matches
processes کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
process کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
FMS یا کنترل ماشین توسط کامپیوتر
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
DDC ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
CNC ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
computer numerical control کنترل عددی توسط کامپیوتر
defaulted مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
control circuits مدارهای کنترل
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
ocr وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
generation فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generations فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
ocr فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
slaving کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
remoter نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
analogue مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
teleprinters وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinter وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
microelectronics طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات
automatons ماشین خودکار
automaton ماشین خودکار
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
ttl SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
automatic lathe ماشین تراش خودکار
automatic coping lathe ماشین تراش خودکار
automobile ماشین متحرک خودکار
atm ماشین سخنگوی خودکار
automobiles ماشین متحرک خودکار
perpetual motion machine ماشین خودکار دائمی
automatic control کنترل خودکار
automatic lathe operator اپراتور ماشین تراش خودکار
automatic roughing lathe ماشین تراش سایشی خودکار
semi automatic lathe ماشین تراش نیمه خودکار
governing mode روش کنترل خودکار
coupled mode روش کنترل خودکار
automatic computer کامپیوتر خودکار
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
automatic gain control کنترل بازده بطور خودکار
automatic program control کنترل برنامه بطور خودکار
bang bang control سیستم کنترل خودکار مسیرموشک
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
source data automation کنترل خودکار داده منبع
automatic hobbing machine ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
servomechanism مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
autocomplete کامل شدن خودکار [کامپیوتر]
autocomplete تکمیل شدن خودکار [کامپیوتر]
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
atm ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
free lance اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
bootstrap مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
machine readable خواندنی توسط ماشین
machine recognization بازشناختی توسط ماشین
flexible استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
equips مین توسط ماشین یا وسایل
equip مین توسط ماشین یا وسایل
machine readable قابل خواندن توسط ماشین
equipping مین توسط ماشین یا وسایل
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
ifac Automatic of InternationalFederation Control فدراسیون بین المللی کنترل خودکار
coupled mode روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
remotest سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
reentrant code برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
dnc Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
auto امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
autos امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
source که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
independent آزاد یا کنترل شده توسط کسی
adp پردازش داده توسط کامپیوتر
computer assisted diagnosis تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
monitored تولید شده توسط کامپیوتر
monitors تولید شده توسط کامپیوتر
generate تولید شده توسط کامپیوتر
generating تولید شده توسط کامپیوتر
generated تولید شده توسط کامپیوتر
generates تولید شده توسط کامپیوتر
machine readable information اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر
document پردازش متن توسط کامپیوتر
documented پردازش متن توسط کامپیوتر
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
documenting پردازش متن توسط کامپیوتر
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
post ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
manual انجام شده توسط اپراتور و بدون کمک ماشین
post- ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posts ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posted ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
computer ماشین حساب کامپیوتر
computers ماشین حساب کامپیوتر
backwards ارسال داده کنترل شده توسط گیرنده
backward ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
cae Engineering ComputerAided مهندسی توسط کامپیوتر
control computer کامپیوتر کنترل
Babbage nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
remote ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remotest ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
peripheral خروجی یا ذخیره سازی که توسط CPU کنترل میشود
constant speed unit گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
remoter ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
machine عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
computer printout مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
c آنچه توسط کامپیوتر ایجاد شده است
machined عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machines عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
process control computer کامپیوتر کنترل فرایند
foreground processing اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
tabulator بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
actuator وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
foreground کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
audits توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
run اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
runs اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
log in name نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
audited توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audit توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
ate امکانات بررسی کنترل کامپیوتر
buggies وسایلی که با کامپیوتر کنترل می شوند
buggy وسایلی که با کامپیوتر کنترل می شوند
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
processor تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
feeds وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feed وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
floppy disks مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
shared استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
shares استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
floppies مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
PowerBook گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
floppy disk مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy discs مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
micro آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
runaway عملیات کنترل نشده یک وسیله یا کامپیوتر
micros آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com