English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
scouring machine ماشین سایش
Other Matches
scrubbing سایش
fretting سایش
wear سایش
wears سایش
scrub سایش
abrasion سایش
scrubs سایش
scrubbed سایش
abrasions سایش
trituration سایش
erosion سایش
grinds سایش
corrasion سایش
grind سایش
friction سایش
levigation سایش
frictions سایش
grind تیزکردن سایش
wear resistance مقاومت سایش
grinds تیزکردن سایش
erosive سایش دهنده
abradability سایش پذیری
chaffing gear وسایل ضد سایش
float stone سنگ سایش
internal friction سایش درونی
abrasive action اثر سایش
erodible قابل سایش
superficial abrasion سایش رویی
grindable قابل سایش
abrasive resistance درجه سایش پذیری
abrasions سایش منتج ازالودگی
erosible قابل سایش وفرسایش
abrasion سایش منتج ازآلودگی
abrasive hardness درجه سایش پذیری
abrasive tool ابزار برای سایش
wear resistance مقاومت در مقابل سایش
wave off فرود همراه با سایش
abrasion hardness درجه سایش پذیری
abradent الت سایش یا پرداخت
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
tribometer مالش سنج سایش ازما
corrade در اثر سایش از بین رفتن
to fret a passage راهی رابوسیله سایش بازکردن
internal friction مالش درونی سایش داخلی
wear tables جداول سایش جنگ افزارها
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
terrigenous تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
plasma plating ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
runner ماشین چی
motors ماشین
engine ماشین
automatons ماشین
apparatus ماشین
runners ماشین چی
mill ماشین
mills ماشین
freeze-up ماشین
wheels رل ماشین
wheeling رل ماشین
wheel رل ماشین
machanist ماشین چی
plant ماشین
plants ماشین
gins ماشین
motor ماشین
gin ماشین
motor- ماشین
automaton ماشین
machines ماشین
machine ماشین
motored ماشین
machined ماشین
pressman ماشین چی
mechanism ماشین
pressmen ماشین چی
mechanisms ماشین
machine learning فراگیری ماشین
treadles رکاب ماشین
open machine ماشین باز
printed ماشین کردن
paper mill ماشین کاغذسازی
clipper ماشین موزنی
machine fault عیب ماشین
machine fault نقص ماشین
automobiles ماشین خودرو
road transport vehicle ماشین باری
automobile ماشین خودرو
machine instruction دستورالعمل ماشین
machine intelligence هوش ماشین
machine oriented ماشین گرا
object machine ماشین مقصود
mimeograph ماشین تکثیر
machine interupption وقفه ماشین
machine language زبان ماشین
machine independent مستقل از ماشین
pile driving appartus ماشین شمعکوبی
rotary ماشین چرخنده
machine time وقت ماشین
machine word کلمه ماشین
motorists ماشین سوار
autos ماشین سواری
auto ماشین سواری
reeling machine ماشین نخ پیچی
reaping machine ماشین درو
operators متصدی ماشین
metal cutting tool ماشین ابزار
punching machine ماشین سوراخکن
printer machine ماشین چاپ
millwright ماشین ساز
motorist ماشین سوار
machinelike ماشین وار
power shovel ماشین خاک کش
milling machine ماشین تراش
operator متصدی ماشین
planing machine ماشین کندگی
machine oil روغن ماشین
typewriter ماشین تحریر
machine operating عملکرد ماشین
machine operator کارگردان ماشین
typewriters ماشین تحریر
treadle رکاب ماشین
machine operator اپراتور ماشین
print ماشین کردن
machine operator متصدی ماشین
machinist's mate ماشین ساز
prints ماشین کردن
milling machine ماشین فرز
machine run رانش ماشین
machine run اجرای ماشین
machinist's mate ماشین کار
buffer ماشین لرزنده
commutator machine ماشین کموتاتودار
commutating machine ماشین جابجاگری
motorways راه ماشین رو
chief engineer مدیر ماشین
computer ماشین متفکر
computer ماشین حساب
computer ماشین الکترونیکی
chess machine ماشین شطرنج
computers ماشین متفکر
computers ماشین حساب
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
cash registers ماشین صندوقداری
cash register ماشین صندوقداری
electric machine ماشین الکتریکی
dump car ماشین شهرداری
dry dredger ماشین حفار
machine code رمز ماشین
machine code دستورالعملهای ماشین
donkey engine ماشین بخارکوچک
ditcher ماشین نهر کن
dish washer ماشین طرفشویی
computers ماشین الکترونیکی
carload بقدرفرفیت یک ماشین
carfare کرایه ماشین
knitting machines ماشین کش بافی
comptometer ماشین حساب
arithmometer ماشین حساب
analytical engine ماشین تحلیلی
ambulance car ماشین تصادفات
adding machine ماشین افزایشگر
unipolar machine ماشین تک قطب
acyclic machine ماشین تک قطب
accounting machine ماشین حسابداری
gearing دندههای ماشین
knitting machine ماشین کش بافی
automatic machine ماشین تراش
bare machine ماشین لخت
calculator mode مد ماشین حساب
calculating machine ماشین محاسبه
calculating machine ماشین محاسباتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com