English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
comber ماشین شانه زنی
Other Matches
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head رقابت شانه به شانه
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
shoulders شانه
epaule شانه
pitchfork شانه
master slave manipulator یک شانه
combing شانه
scapula شانه
combings دم شانه
scapulas شانه
boek bou شانه
combed شانه
comb شانه
omoplate شانه
beater شانه
pitchforks شانه
harrower شانه زن
shoulder شانه
shouldered شانه
iekke شانه ها
shouldering شانه
raised shoulder شانه برجسته
heckles شانه کردن
teazels شانه چوپان
raised shoulder شانه سکویی
rack type cutter شانه رنده
neck and neck شانه بشانه
hard shoulder شانه استوار
heckling شانه کردن
harnessing بند شانه
shoulder blades استخوان شانه
shouldered شانه راه
harnessed بند شانه
Afro pick شانه مخصوص فر
shoulder blade استخوان شانه
teasel شانه چوپان
ctenophore شانه داران
lapwing شانه بسر
broad shouldered شانه پهن
comb case شانه دان
verges شانه راه
clip laten شانه گیر
clip ejector شانه پران
hard shouder شانه راست
verge شانه نااستوار
verge شانه راه
verges شانه نااستوار
heckled شانه کردن
brushed شانه خورده
teasels شانه چوپان
cop-outs شانه خالی
ctenophora شانه داران
teazles شانه چوپان
ctenoid شانه مانند
lapwings شانه بسر
shoulder شانه راه
cop-out شانه خالی
heckle شانه کردن
shoulder of road شانه راه
clippings شانه فشنگ
bough شانه حیوان
flax comb شانه کتان
curries شانه یا قشوکردن
boughs شانه حیوان
curry شانه یا قشوکردن
flush shoulder شانه همسطح
honey comb شانه عسل
teazel شانه زدن
shoulder brace شانه بند
fly comb شانه ارهای
flush shoulder شانه همکف
teazle شانه زدن
shoulders شانه راه
hackle شانه کردن
teazle شانه چوپان
arch spring line شانه طاق
pectinated شانه دار
clips شانه فشنگ
hatchel شانه کتان
shoulder balance بالانس شانه
epauliere شانه پوش
honeycomb شانه عسل
clip شانه فشنگ
honeycombs شانه عسل
scaular استخوان شانه
harness بند شانه
rake comb شانه شیاری
unkempt شانه نکرده
Comb ( brush ) your hair . موهایت را شانه کن
clipped شانه فشنگ
hoopoe شانه بسر
epauliere زره شانه
shouldering شانه راه
soft shoulder شانه هموار
verges شانه تحکیم نشده
verge شانه خاکی جاده
shoulder هرچیزی شبیه شانه
camail زره شانه وگردن
verges شانه خاکی جاده
verges شانه تثبیت نشده
verge شانه تثبیت نشده
teasers شانه کننده پشم
shrink شانه خالی کردن از
quail شانه خالی کردن
shrinking شانه خالی کردن از
shouldering هرچیزی شبیه شانه
hard shoulder شانه تثبیت شده
hard shoulder شانه تحکیم شده
quails شانه خالی کردن
shrinks شانه خالی کردن از
teaser شانه کننده پشم
teeth of the comb دندانه های شانه
pectinate شانهای شانه دار
weasels شانه خالی کردن
shouldered هرچیزی شبیه شانه
weasel شانه خالی کردن
bleneh شانه خالی کردن
shoulders هرچیزی شبیه شانه
acromial متعلق بنوک شانه
winnowwing fan جام پنجه شانه
teazels خارزدن شانه زدن
teasels خارزدن شانه زدن
scapulo humeral وابسته به شانه وبازو
shirk شانه خالی کردن از
teasel خارزدن شانه زدن
teazel خارخسک شانه چوپان
horned grebe مرغابی شانه بسر
shirked شانه خالی کردن از
shirking شانه خالی کردن از
square shouldered دارای شانه پهن
repudiate شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن
evade شانه خالی کردن
beat شانه خالی کردن
shirks شانه خالی کردن از
teazles خارزدن شانه زدن
cop-out شانه خالی کردن
shrug شانه را بالا انداختن
shrugged شانه را بالا انداختن
shoulder roll چرخیدن روی شانه ها
flinch شانه خالی کردن
flinched شانه خالی کردن
shrugging شانه را بالا انداختن
flinches شانه خالی کردن
flinching شانه خالی کردن
verge شانه تحکیم نشده
back-comb شانه کردن مو به سمت فرق سر
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
to c. ata difficulty ازسختی شانه خالی کردن
hatchel کتان پاک کن شانه زدن
clipped شانه فشنگ گیره کاغذ
heckles بباد طعنه گرفتن شانه
clip شانه فشنگ گیره کاغذ
heckled بباد طعنه گرفتن شانه
clips شانه فشنگ گیره کاغذ
heckle بباد طعنه گرفتن شانه
clippings شانه فشنگ گیره کاغذ
carding شانه کردن پشم یاپنبه
subscapular واقع در زیر استخوان شانه
ravel شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
dabchick اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
He shrugged his shoulders. او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
heckling بباد طعنه گرفتن شانه
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
shrugged بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
shrug بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To shirk ones responsibility . اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
lie down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
She had let her hair down . موهایش را ریخته بود روی شانه اش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com