English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
bench milling machine ماشین فرز رومیزی
Search result with all words
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
bench tapping machine ماشین مته رومیزی
Other Matches
tablecover رومیزی
tablecloth رومیزی
tablecloths رومیزی
table cloth رومیزی
table linen رومیزی
desktop رومیزی
table telephone تلفن رومیزی
desktop computer کامپیوتر رومیزی
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
table instrument وسیله رومیزی
pine pong تنیس رومیزی
desk calculator حسابگر رومیزی
desktrop accessory وسیله رومیزی
bench micrometer میکرومتر رومیزی
table set وسیله رومیزی
desk accessory لوازم رومیزی یا روزمره
baize نوعی فلانل رومیزی
desktop publishing program برنامه نشریه رومیزی
apple desktop bus گذر رومیزی اپل
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
bench stone سنگ سمباده رومیزی
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
steak knife کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
tapis پارچه منقوش پردهای یا رومیزی یا فرش
desk checking فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
desktop ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
table carpet فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
electronic 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
plants ماشین
plant ماشین
mills ماشین
runner ماشین چی
machanist ماشین چی
apparatus ماشین
mechanism ماشین
wheel رل ماشین
wheeling رل ماشین
gins ماشین
automatons ماشین
automaton ماشین
gin ماشین
mill ماشین
mechanisms ماشین
runners ماشین چی
motored ماشین
motor- ماشین
engine ماشین
machine ماشین
motors ماشین
machined ماشین
machines ماشین
wheels رل ماشین
freeze-up ماشین
pressmen ماشین چی
motor ماشین
pressman ماشین چی
machine operator متصدی ماشین
sand dredger ماشین حفار
treadle رکاب ماشین
machine operator کارگردان ماشین
machine fault عیب ماشین
machine operator اپراتور ماشین
treadles رکاب ماشین
machine operating عملکرد ماشین
buffer ماشین لرزنده
machine error خطای ماشین
automobiles ماشین خودرو
machine fault نقص ماشین
automobile ماشین خودرو
machine independent مستقل از ماشین
machine instruction دستورالعمل ماشین
machine intelligence هوش ماشین
machine interupption وقفه ماشین
machine language زبان ماشین
machine learning فراگیری ماشین
machine oil روغن ماشین
machine equipment تجهیزات ماشین
millwright ماشین ساز
planing machine ماشین کندگی
power shovel ماشین خاک کش
rotary ماشین چرخنده
motorists ماشین سوار
motorist ماشین سوار
printer machine ماشین چاپ
punching machine ماشین سوراخکن
operators متصدی ماشین
pile driving appartus ماشین شمعکوبی
clipper ماشین موزنی
mimeograph ماشین تکثیر
milling machine ماشین فرز
object machine ماشین مقصود
typewriter ماشین تحریر
typewriters ماشین تحریر
open machine ماشین باز
paper mill ماشین کاغذسازی
print ماشین کردن
printed ماشین کردن
prints ماشین کردن
machine word کلمه ماشین
machine time وقت ماشین
machine run اجرای ماشین
machine run رانش ماشین
reeling machine ماشین نخ پیچی
road transport vehicle ماشین باری
router ماشین فرز
autos ماشین سواری
auto ماشین سواری
milling machine ماشین تراش
reaping machine ماشین درو
operator متصدی ماشین
metal cutting tool ماشین ابزار
machinist's mate ماشین ساز
machinist's mate ماشین کار
machinelike ماشین وار
machine oriented ماشین گرا
commutating machine ماشین جابجاگری
chief engineer مدیر ماشین
chess machine ماشین شطرنج
computer ماشین متفکر
computer ماشین حساب
computer ماشین الکترونیکی
carload بقدرفرفیت یک ماشین
computers ماشین متفکر
computers ماشین حساب
computers ماشین الکترونیکی
commutator machine ماشین کموتاتودار
gearing دندههای ماشین
cash registers ماشین صندوقداری
dry dredger ماشین حفار
hoods کاپوت ماشین
donkey engine ماشین بخارکوچک
dish washer ماشین طرفشویی
machine code رمز ماشین
machine code دستورالعملهای ماشین
cash register ماشین صندوقداری
carfare کرایه ماشین
calculator mode مد ماشین حساب
arithmometer ماشین حساب
knitting machine ماشین کش بافی
knitting machines ماشین کش بافی
analytical engine ماشین تحلیلی
ambulance car ماشین تصادفات
adding machine ماشین افزایشگر
unipolar machine ماشین تک قطب
acyclic machine ماشین تک قطب
accounting machine ماشین حسابداری
motorways راه ماشین رو
comptometer ماشین حساب
automatic machine ماشین تراش
automatic stub lathe ماشین تراش
calculating machine ماشین محاسبه
calculating machine ماشین محاسباتی
calculating machine ماشین حساب
bumper guard سپر ماشین
buldozer ماشین اهنگری
blower engine ماشین دمنده
belt pully فلکه ماشین
typing ماشین نویسی
beading machine ماشین روکوب
bare machine ماشین لخت
motorway راه ماشین رو
machine designer طراح ماشین
machine address نشانی ماشین
machine made ساخت ماشین
machinary ماشین الات
lisp machine ماشین لیسپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com