English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
English Persian
hypersonic مافوق فراصوت
Other Matches
supersonic فراصوت فراصوت شناسی
ultrasound فراصوت
ultrasonics فراصوت
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
superior مافوق
superiors مافوق
superordinate مافوق
trans- مافوق
upmost مافوق
transcendent مافوق
trancscendent مافوق
superordinates مافوق
hereinabove مافوق این
dominant مقتدر مافوق
preternatural مافوق طبیعی
superior order دستور مافوق
superior order امر مافوق
ultrasonics مافوق صوت
hypermedia مافوق رسانه
mandated دستور مافوق
supranational مافوق ملیت
hyperphyscal مافوق طبیعت
supersensory مافوق احساس
superconducter مافوق هادی
hypertext مافوق متن
supersonic مافوق صوت
superhuman مافوق انسانی
past بعد از مافوق
overlord سرور مافوق
overlords سرور مافوق
superiors مافوق بالارتبه
mandating دستور مافوق
mandate دستور مافوق
mandates دستور مافوق
superior مافوق بالارتبه
superconducting computers کامپیوترهای مافوق هادی
superman موجود مافوق انسان
supermen موجود مافوق انسان
supranational مافوق محدودیتهای ملی
supersonic nozzle نازل مافوق صوت
supersonic turbine توربین مافوق صوت
ultra خیلی متعصب مافوق
supramundane مافوق این جهان
suoersonic compressor کمپرسور مافوق صوت
supersonic علم مافوق صوت
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
above مافوق واقع دربالا
hypersonic سرعت مافوق صوت
supersonic سرعت مافوق صوت
supersonic propeller ملخ مافوق صوت
metagnostic مافوق علم بشر
supersonic tunnel تونل باد مافوق صوت
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
sonic boom صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
it is past cure از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
sonic booms صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
conical flow تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
moustaches سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
ultra :پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com