Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
apollyon
مالک دوزخ
Other Matches
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
dedication
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
reputed owner
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
hell
دوزخ
inferno
دوزخ
the bottomless pit
دوزخ
tartarus
دوزخ
nether world
دوزخ
the lower regions
دوزخ
nether region
دوزخ
infernal regions
دوزخ
hell hound
سگ دوزخ
infernos
دوزخ
gehenna
دوزخ
the pit
چاه دوزخ
hell fire
اتش دوزخ
pandemonium
مرکز دوزخ
hellward
سوی دوزخ
limbo
کنار دوزخ
acheron
دوزخ عالم اسفل
pandemonium
کاخ شیطان دوزخ
hellishness
خویی که شایسته دوزخ باشد
hellward
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
cerberus
سگ سه سری که پاسبان دوزخ بوده مستحفظ
possessors
مالک
possessor
مالک
landed
مالک
angels
مالک
owner of a property
مالک
homeowners
مالک
ownerless
بی مالک
homeowner
مالک
angel
مالک
proprietors
مالک
lords
مالک
owners
مالک
proprietor
مالک
having
مالک
have
مالک
owner
مالک
landlord
مالک
lord
مالک
proprietresses
مالک
landlords
مالک
proprietress
مالک
holding company
شرکت مالک
timocracy
مالک سالاری
yeomanly
مالک جزء
joint owner
مالک مشاع
reputed owner
مالک اعتباری
absentees
مالک غایب
to have possession of
مالک بودن
shipowner
مالک کشتی
sole owner
مالک منحصر
absentee
مالک غایب
householder
مالک خانه
smallholders
خرده مالک
smallholder
خرده مالک
ground landlord
مالک عرصه
goodman
خرده مالک
yeoman
مالک جزء
seis
مالک شدن
householders
مالک خانه
yeomen
مالک جزء
own
مالک بودن
owns
مالک بودن
owning
مالک بودن
owned
مالک بودن
absentee landlord
مالک غایب
freeholder
مالک مطلق
to hold
مالک بودن
to have
مالک بودن
to possess
مالک بودن
car owner
مالک اتومبیل
at the owner's risk
بعهده مالک
to have something at one's disposal
مالک چیزی بودن
esquire
مالک زمین ارباب
yeomanly
خرده مالک کشاورز
to have something
مالک چیزی بودن
yeoman
خرده مالک کشاورز
yeomen
خرده مالک کشاورز
lairds
ملاک خرده مالک
laird
ملاک خرده مالک
owner of root or seed
مالک اصله یا حبه
fixed stock
مالک انحصاری سهام
at owner's risks
ریسک به عهده مالک
deforce
بزورمالی را از مالک گرفتن
tenant at will
متصرف به میل و اراده مالک
benefical owner of an estate
مالک بهره برداریک دارایی
ship's husband
مباشر و مالک نماینده کشتی
tenant by sufference
متصرف با رضایت ضمنی مالک
proprietary
متعلق به ملاک وابسته به مالک
foreclose a mortgage
فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
derelict
ترک شده بوسیله مالک یا قیم
at the owner's risk
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
theft
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
unearned increment
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned icremrnt
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
holding company
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
fee tail
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
thefts
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
tenant by sufference
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
ejectment
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
escheat
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
estate at will
در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
hire purchase
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
equitable estate
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
use and occupation
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
having
مالک بودن ناگزیر بودن
have
مالک بودن ناگزیر بودن
inherit
مالک شدن جانشین شدن
inheriting
مالک شدن جانشین شدن
inherits
مالک شدن جانشین شدن
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...