English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (9 milliseconds)
English Persian
sole owner مالک منحصر
Other Matches
dedication در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
dedications در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
limited منحصر
straitlaced منحصر
ones منحصر
straightlaced منحصر
one منحصر
limitary منحصر
singular منحصر بفردی
particular تک منحصر بفرد
exclusive منحصر به فرد
soles منحصر بفرد
unique منحصر بفرد
uniquely منحصر بفرد
nonpar <adj.> منحصر بفردی
limit منحصر کردن
singularity منحصر بفردی
sole منحصر بفرد
unique solution جواب منحصر بفرد
unique solution راه حل منحصر بفرد
suigeneris اختصاصی منحصر بفرد
sole offspring فرزند منحصر بفرد
exclusive منحصر بفرد گران
single value ارزش منحصر بفرد
sole representative نماینده منحصر بفرد
sole agent نماینده منحصر بفرد
monotypic دارای نوع منحصر بفرد
singleton یک سطرشعر یا بند منحصر بفرد
He's one of a kind. او [مرد] آدمی منحصر به فرد است.
element یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
phoenix مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
elements یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
phoenixes مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
handlers برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
cyclone منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
current expenditure هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
cyclones منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
handler برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
homeowner مالک
ownerless بی مالک
possessor مالک
landed مالک
owner of a property مالک
homeowners مالک
angels مالک
possessors مالک
angel مالک
owner مالک
proprietresses مالک
proprietress مالک
landlords مالک
landlord مالک
lord مالک
lords مالک
proprietor مالک
having مالک
have مالک
proprietors مالک
owners مالک
joint owner مالک مشاع
seis مالک شدن
reputed owner مالک اعتباری
holding company شرکت مالک
yeomanly مالک جزء
shipowner مالک کشتی
timocracy مالک سالاری
smallholder خرده مالک
to hold مالک بودن
to have مالک بودن
smallholders خرده مالک
to possess مالک بودن
to have possession of مالک بودن
ground landlord مالک عرصه
goodman خرده مالک
owns مالک بودن
at the owner's risk بعهده مالک
apollyon مالک دوزخ
absentee landlord مالک غایب
yeoman مالک جزء
own مالک بودن
yeomen مالک جزء
householders مالک خانه
householder مالک خانه
owned مالک بودن
owning مالک بودن
car owner مالک اتومبیل
freeholder مالک مطلق
absentees مالک غایب
absentee مالک غایب
owner of root or seed مالک اصله یا حبه
fixed stock مالک انحصاری سهام
esquire مالک زمین ارباب
yeomanly خرده مالک کشاورز
lairds ملاک خرده مالک
laird ملاک خرده مالک
to have something مالک چیزی بودن
deforce بزورمالی را از مالک گرفتن
at owner's risks ریسک به عهده مالک
to have something at one's disposal مالک چیزی بودن
yeoman خرده مالک کشاورز
yeomen خرده مالک کشاورز
ship's husband مباشر و مالک نماینده کشتی
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
tenant by sufference متصرف با رضایت ضمنی مالک
tenant at will متصرف به میل و اراده مالک
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
derelict ترک شده بوسیله مالک یا قیم
foreclose a mortgage فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
at the owner's risk با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
thefts بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
fee tail تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
unearned icremrnt افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
holding company شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
theft بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
restricts منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restricting منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restrict منحصر کردن دچار تضییقات کردن
tenant by sufference مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
ejectment باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
escheat در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
confine محدود کردن منحصر کردن
confining محدود کردن منحصر کردن
individual منحصر بفرد متعلق بفرد
individuals منحصر بفرد متعلق بفرد
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
hire purchase کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
use and occupation عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
uniquely فرد منحصر به فرد
unique فرد منحصر به فرد
inherits مالک شدن جانشین شدن
having مالک بودن ناگزیر بودن
inheriting مالک شدن جانشین شدن
inherit مالک شدن جانشین شدن
have مالک بودن ناگزیر بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com