English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
shipowner مالک کشتی
Search result with all words
ship's husband مباشر و مالک نماینده کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
Other Matches
dedications در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedication در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
owner of a property مالک
homeowner مالک
landed مالک
ownerless بی مالک
landlord مالک
possessor مالک
possessors مالک
angel مالک
landlords مالک
have مالک
having مالک
proprietor مالک
proprietors مالک
homeowners مالک
proprietress مالک
proprietresses مالک
owner مالک
owners مالک
angels مالک
lord مالک
lords مالک
to have possession of مالک بودن
to possess مالک بودن
yeomanly مالک جزء
joint owner مالک مشاع
to have مالک بودن
to hold مالک بودن
seis مالک شدن
householder مالک خانه
timocracy مالک سالاری
at the owner's risk بعهده مالک
absentee landlord مالک غایب
yeomen مالک جزء
yeoman مالک جزء
reputed owner مالک اعتباری
own مالک بودن
apollyon مالک دوزخ
owned مالک بودن
owning مالک بودن
owns مالک بودن
smallholder خرده مالک
ground landlord مالک عرصه
holding company شرکت مالک
sole owner مالک منحصر
car owner مالک اتومبیل
freeholder مالک مطلق
householders مالک خانه
absentees مالک غایب
goodman خرده مالک
absentee مالک غایب
smallholders خرده مالک
to have something at one's disposal مالک چیزی بودن
owner of root or seed مالک اصله یا حبه
laird ملاک خرده مالک
lairds ملاک خرده مالک
at owner's risks ریسک به عهده مالک
yeoman خرده مالک کشاورز
fixed stock مالک انحصاری سهام
deforce بزورمالی را از مالک گرفتن
yeomen خرده مالک کشاورز
esquire مالک زمین ارباب
to have something مالک چیزی بودن
yeomanly خرده مالک کشاورز
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
tenant by sufference متصرف با رضایت ضمنی مالک
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
tenant at will متصرف به میل و اراده مالک
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
derelict ترک شده بوسیله مالک یا قیم
foreclose a mortgage فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
at the owner's risk با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
fee tail تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
unearned increment افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned icremrnt افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
thefts بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
theft بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
holding company شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
tenant by sufference مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
ejectment باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
escheat در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
hire purchase کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
use and occupation عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
inherits مالک شدن جانشین شدن
having مالک بودن ناگزیر بودن
have مالک بودن ناگزیر بودن
inherit مالک شدن جانشین شدن
inheriting مالک شدن جانشین شدن
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
ship haven یک کش کشتی
ships کشتی
on the water در کشتی
on the sea در کشتی
puppis کشتی دم
on shipboard در کشتی
ark کشتی
on board a ship در کشتی
boarded کشتی
collier کشتی
sail ho! کشتی !کشتی !
vessel کشتی
wrestling کشتی
vessels کشتی
flattest پل کشتی
board کشتی
hulks کشتی
ship کشتی
hulk کشتی
flat پل کشتی
bilge اب ته کشتی
foreship سر کشتی
argo کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
carina کشتی
aft در پس کشتی
decked پل کشتی
bottom کشتی
carinae کشتی
deck پل کشتی
by water با کشتی
bottoms کشتی
afloat در کشتی
decks پل کشتی
catch کشتی کج
cargo liner کشتی باری
kelson or keelson سقف ته کشتی
lading بار کشتی
auxiliary ship کشتی تدارکاتی
keel shaped شبیه ته کشتی
cuddy اطاقک کشتی
cutwater دماغه کشتی
deadman مهاربند کشتی
seaway مسیر کشتی
inboard داخل کشتی
jerque بازرسی کشتی
kedge تغییرجهت کشتی
foreship دماغه کشتی
cook house اشپزخانه کشتی
sea fight جنگ کشتی ها
sea anchor لنگر کشتی
lee shore کشتی بادپناه
afterdeck عقب کشتی
roadstead کشتی گاه
rhumb line خط انحراف کشتی
rhumb خط سیر کشتی
deck gang ملوان پل کشتی
tonnage فرفیت کشتی
bulkhead تیغه در کشتی
sailing vessel کشتی بادبانی
screwpropeller پروانه کشتی
air ship کشتی هوایی
at the fore در جلوی کشتی
large ship کشتی بزرگ
argosy کشتی تجاری
argosy کشتی بزرگ
aport بطرف چپ کشتی
amidships درمیان کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com