Dictiornary-Farsi | مالیات ارضی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
land tax	مالیات ارضی


Other Matches

territorial	ارضی
land reform	اصلاحات ارضی
territorial integrity	تمامیت ارضی
territorial sovereignty	حاکمیت ارضی
land reforms	اصلاحات ارضی
geologic epoch	درطبقات ارضی
terterritorial integrity	تمامیت ارضی
agrarian revolution	انقلاب ارضی
agrarian system	نظام ارضی
aggression	تجاوز ارضی
aggressors	متجاوز ارضی
aggressor	متجاوز ارضی
ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
diastrophism	تحولات ارضی زمین
diastrophic	ناشی ازتغییرات ارضی
incidence of taxation	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax	مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise	مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax	مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessment	ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments	ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
tripartite declaration of 0	اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
levied	اخذ مالیات مالیات
levy	اخذ مالیات مالیات
levies	اخذ مالیات مالیات
levy	مالیات بندی مالیات
levied	مالیات بندی مالیات
levies	مالیات بندی مالیات
levying	اخذ مالیات مالیات
levying	مالیات بندی مالیات
taxation	مالیات بندی مالیات
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
tithing	مالیات ده یک
impost	مالیات
cess	مالیات
gabelle	مالیات
taxation	مالیات
gabel	مالیات
tax	مالیات
sess	مالیات
Scot	مالیات
taxes	مالیات
taxed	مالیات
export tax	مالیات بر صادرات
estate tax	مالیات بر املاک
estate tax	مالیات مستغلات
gabel	مالیات نمک
excise taxes	مالیات بر فروش
exemption from taxation	معافیت از مالیات
free of tax	بدون مالیات
excise tax	مالیات بر مصرف
incidence of taxation	اثر مالیات
land tax	مالیات زمین
wealth tax	مالیات بر ثروت
kiln tax	مالیات فخاری
yield tax	مالیات بر عایدی
ratepayer	مالیات دهنده
incidence of taxation	انتقال مالیات
impost	مالیات بر واردات
highway user tax	مالیات حق عبور
gift tax	مالیات برهبه
ratepayers	مالیات دهنده
tax year	مالیات سالانه
wage tax	مالیات بر مزد
estate duty	مالیات ارث
capitation taxes	مالیات سرانه
free from taxes <adj.>	معاف از مالیات
capital tax	مالیات بر سرمایه
capital levy	مالیات بر سرمایه
capital levy	مالیات برسرمایه
burdensome tax	مالیات مزاحم
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
basis of tax	ماخذ مالیات
assessor	ممیز مالیات
after tax	پس از وضع مالیات
inheritance tax	مالیات بر ارث
commercial tax	مالیات بازرگانی
estate duty	مالیات بر ارث
duty free	معاف ار مالیات
double taxation	مالیات مضاعف
deductible	مالیات پذیر
death tax	مالیات بر ارث
compulsory levies	مالیات اجباری
total tax load	کل بار مالیات
gabelle	مالیات نمک
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
single tax	مالیات واحد
single tax	مالیات انفرادی
tax shifting	انتقال مالیات
shift of a tax	انتقال مالیات
scatt	مالیات عوارض
sales tax	مالیات بر فروش
sales tax	مالیات فروش
sale tax	مالیات بر فروش
rental tax	مالیات مستغلات
regressive taxation	مالیات نزولی
taxes in kind	مالیات جنسی
regressive taxation	مالیات کاهنده
succession duties	مالیات برارث
tax refund	بازپرداخت مالیات
tax rate	نرخ مالیات
tax load	بار مالیات
tax increase	افزایش مالیات
tax incidence	عارضه مالیات
tax in kind	مالیات جنسی
tax function	تابع مالیات
tax free	بخشوده از مالیات
tax farmer	مستاجر مالیات
tax exempt	معاف از مالیات
tax equation	معادله مالیات
tax effect	اثر مالیات
tax deduction	کاهش مالیات
tax cuts	کاهش مالیات
tax base	ماخذ مالیات
regressive tax	مالیات نزولی
real estate tax	مالیات بر مستغلات
occupation tax	مالیات اصناف
nuisance tax	مالیات پردردسر
the rear vassals	مالیات دهندگان
neutral tax	مالیات خنثی
neutral tax	مالیات بی طرف
tax free	معاف از مالیات
mise	مالیات خرج
liable to tax	مشمول مالیات
levying of taxes	وضع مالیات
levy tax	وضع مالیات
levier	مالیات وصول کن
leviable	وضع مالیات
leviable	مالیات بستنی
occupation tax	مالیات شغل
octroi	مالیات دم دروازه
quint	مالیات پنج یک
proportional taxation	مالیات تناسبی
proportional tax	مالیات نسبی
proportional tax	مالیات تناسبی
property tax	مالیات دارایی
property tax	مالیات مستقلات
progressive taxation	مالیات تصاعدی
progressive tax	مالیات تصاعدی
profits tax	مالیات بر سود
profit tax	مالیات بر سود
per head tax	مالیات سرانه
land tax	مالیات بر زمین
taxpayers	مالیات بده
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
assessments	تعیین مالیات
assessments	وضع مالیات
assessments	براورد مالیات
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
scot free	معاف از مالیات
scot-free	معاف از مالیات
tax-free <adj.>	بدون مالیات
assessment	براورد مالیات
assessment	تعیین مالیات
income taxes	مالیات بر درامد
income taxes	مالیات برعایدات
direct tax	مالیات مستقیم
direct taxation	مالیات مستقیم
levies	وصول مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
levies	مالیات بندی
assessment	وضع مالیات
levy	وضع مالیات
levy	وصول مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
levies	وضع مالیات
levied	مالیات بندی
taxless <adj.>	بدون مالیات
excise	مالیات بستن بر
excise duties	مالیات غیرمستقیم
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
levied	وضع مالیات
levied	وصول مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
surcharge	مالیات اضافی
taxable	مالیات بردار
taxable	مشمول مالیات
taxation	وضع مالیات
tax-free	بخشوده از مالیات
tax evasion	فرار از مالیات
surcharges	مالیات اضافی
corporation tax	مالیات بر شرکتها
imposition	باج مالیات
stresses	مالیات زیادبستن
stressing	مالیات زیادبستن
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
income tax	مالیات بر درامد
income tax	مالیات برعایدات
stress	مالیات زیادبستن
purchase tax	مالیات بر معاملات
tax	مالیات گرفتن از
taxed	مالیات گرفتن از
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات