Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
property tax
مالیات بر املاک و مستغلات
Other Matches
real estate
املاک و مستغلات
notice to quit
لغو
[فسخ]
قرارداد
[املاک و مستغلات]
real estate tax
مالیات بر مستغلات
rental tax
مالیات مستغلات
estate tax
مالیات مستغلات
estate tax
مالیات بر املاک
indiction
مالیات پانزده ساله املاک
real estate
مستغلات
tenement
مستغلات اپارتمان
tenements
مستغلات اپارتمان
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
estates
املاک
estate
املاک
baronage
املاک بارون
real estate
املاک و ساختمان
men of property
صاحبان املاک
domains
املاک خالصه
seisin
تصرف املاک
land register
ثبت املاک
seizin
تصرف املاک
latifundia
املاک زیاد
real estate broker
واسطه املاک
latifundia
املاک وسیع
domain
املاک خالصه
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
cadastral
مربوط به املاک مزروعی
real account
حساب خرید املاک
private nuisance
هتک حرمت منازل و املاک
registration of documents and lands
اداره ثبت اسناد و املاک
property income
درامد ناشی از املاک ومستغلات
land office
اداره املاک وثبت اراضی
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
ممیزی مالیات وضع مالیات
landfalls
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfall
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
cadastre
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
nonneutralities of income taxation
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
Industrial Park
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
levying
مالیات بندی مالیات
levying
اخذ مالیات مالیات
levied
اخذ مالیات مالیات
levied
مالیات بندی مالیات
levies
اخذ مالیات مالیات
levy
مالیات بندی مالیات
levies
مالیات بندی مالیات
taxation
مالیات بندی مالیات
levy
اخذ مالیات مالیات
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
taxed
مالیات
tax
مالیات
taxation
مالیات
gabelle
مالیات
Scot
مالیات
tithing
مالیات ده یک
gabel
مالیات
impost
مالیات
taxes
مالیات
sess
مالیات
cess
مالیات
exemption from taxation
معافیت از مالیات
deductible
مالیات پذیر
proportional tax
مالیات تناسبی
property tax
مالیات دارایی
excise taxes
مالیات بر فروش
gabelle
مالیات نمک
excise tax
مالیات بر مصرف
property tax
مالیات مستقلات
quint
مالیات پنج یک
proportional tax
مالیات نسبی
proportional taxation
مالیات تناسبی
export tax
مالیات بر صادرات
free of tax
بدون مالیات
gabel
مالیات نمک
double taxation
مالیات مضاعف
estate duty
مالیات بر ارث
regressive tax
مالیات نزولی
estate duty
مالیات ارث
regressive taxation
مالیات کاهنده
duty free
معاف ار مالیات
progressive taxation
مالیات تصاعدی
levying of taxes
وضع مالیات
levy tax
وضع مالیات
levier
مالیات وصول کن
leviable
وضع مالیات
leviable
مالیات بستنی
land tax
مالیات بر زمین
land tax
مالیات ارضی
incidence of taxation
اثر مالیات
nuisance tax
مالیات پردردسر
kiln tax
مالیات فخاری
inheritance tax
مالیات بر ارث
liable to tax
مشمول مالیات
land tax
مالیات زمین
mise
مالیات خرج
progressive tax
مالیات تصاعدی
profits tax
مالیات بر سود
profit tax
مالیات بر سود
gift tax
مالیات برهبه
per head tax
مالیات سرانه
octroi
مالیات دم دروازه
occupation tax
مالیات شغل
occupation tax
مالیات اصناف
highway user tax
مالیات حق عبور
neutral tax
مالیات خنثی
neutral tax
مالیات بی طرف
impost
مالیات بر واردات
incidence of taxation
انتقال مالیات
regressive taxation
مالیات نزولی
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
taxless
<adj.>
معاف از مالیات
non-assessable
<adj.>
معاف از مالیات
non-taxable
<adj.>
معاف از مالیات
tax-exempt
<adj.>
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
sale tax
مالیات بر فروش
tax deduction
کاهش مالیات
tax effect
اثر مالیات
tax equation
معادله مالیات
tax exempt
معاف از مالیات
tax farmer
مستاجر مالیات
tax free
بخشوده از مالیات
tax free
معاف از مالیات
tax function
تابع مالیات
tax in kind
مالیات جنسی
tax cuts
کاهش مالیات
tax base
ماخذ مالیات
sales tax
مالیات فروش
sales tax
مالیات بر فروش
scatt
مالیات عوارض
shift of a tax
انتقال مالیات
tax shifting
انتقال مالیات
single tax
مالیات انفرادی
single tax
مالیات واحد
succession duties
مالیات برارث
tax incidence
عارضه مالیات
tax increase
افزایش مالیات
ratepayers
مالیات دهنده
tax year
مالیات سالانه
ratepayer
مالیات دهنده
yield tax
مالیات بر عایدی
tax load
بار مالیات
tax rate
نرخ مالیات
tax refund
بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly
مالیات بر انحصار
taxes in kind
مالیات جنسی
the rear vassals
مالیات دهندگان
total tax load
کل بار مالیات
wage tax
مالیات بر مزد
wealth tax
مالیات بر ثروت
death tax
مالیات بر ارث
death duties
مالیات بر ارث
excise duties
مالیات غیرمستقیم
indirect taxation
مالیات غیرمستقیم
levied
وضع مالیات
levied
وصول مالیات
levied
مالیات بندی
levies
وضع مالیات
levies
وصول مالیات
excise
مالیات بستن بر
assessment
براورد مالیات
assessments
تعیین مالیات
assessments
وضع مالیات
assessments
براورد مالیات
scot free
معاف از مالیات
scot-free
معاف از مالیات
direct tax
مالیات مستقیم
direct taxation
مالیات مستقیم
levies
مالیات بندی
assessed
مالیات بستن به
assesses
مالیات بستن بر
assesses
مالیات بستن به
assessing
مالیات بستن بر
assessing
مالیات بستن به
impose
مالیات بستن بر
imposes
مالیات بستن بر
death duty
مالیات بر ارث
assessed
مالیات بستن بر
assess
مالیات بستن به
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com