Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
export tax
مالیات بر صادرات
Other Matches
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
outgoings
صادرات
exporting
صادرات
exported
صادرات
export
صادرات
out goings
صادرات
import and export
واردات و صادرات
export tariff
تعرفه صادرات
export charge
تعرفه صادرات
export charge
هزینه صادرات
capital exports
صادرات سرمایه
export promotion
توسعه صادرات
volume of export
حجم صادرات
export duty
هزینه صادرات
export documents
اسناد صادرات
export duty
تعرفه صادرات
export tariff
حقوق صادرات
net exports
خالص صادرات
export charge
حقوق صادرات
export quotus
سهمیه صادرات
export promotion
افزایش صادرات
export duty
حقوق صادرات
export licence
پروانه صادرات
export surplus
مازاد صادرات
export incentive
انگیزه صادرات
export dependence
وابستگی صادرات
reexport
صادرات مجدد
export tariff
هزینه صادرات
total exports
جمع کل صادرات
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
passive trade balance
فزونی واردات بر صادرات
reexport
صادرات مجددکالای وارداتی
export import bank
بانک صادرات واردات
export incentive
تشویق دولت در جهت صادرات
export multiplier
ضریب بهم فزاینده صادرات
extreport trade
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
invisible exports
فرستاده هایا صادرات نامحسوس
levy
مالیات بندی مالیات
levy
اخذ مالیات مالیات
levying
مالیات بندی مالیات
levying
اخذ مالیات مالیات
levied
اخذ مالیات مالیات
levies
اخذ مالیات مالیات
levies
مالیات بندی مالیات
levied
مالیات بندی مالیات
taxation
مالیات بندی مالیات
balance of trade
تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
trade deficit
حالتیکه در ان صادرات یک کشور کمترازواردات ان باشد
trade gap
تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
balance of trade
تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
favourble balance of trade
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
currency depreciation race
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
Scot
مالیات
taxes
مالیات
sess
مالیات
cess
مالیات
gabel
مالیات
tax
مالیات
taxed
مالیات
gabelle
مالیات
taxation
مالیات
impost
مالیات
tithing
مالیات ده یک
inheritance tax
مالیات بر ارث
gabelle
مالیات نمک
property tax
مالیات دارایی
per head tax
مالیات سرانه
leviable
مالیات بستنی
leviable
وضع مالیات
property tax
مالیات مستقلات
land tax
مالیات بر زمین
gabel
مالیات نمک
proportional tax
مالیات نسبی
excise taxes
مالیات بر فروش
exemption from taxation
معافیت از مالیات
income tax
مالیات بر درامد
proportional tax
مالیات تناسبی
kiln tax
مالیات فخاری
free of tax
بدون مالیات
land tax
مالیات زمین
levier
مالیات وصول کن
levy tax
وضع مالیات
levying of taxes
وضع مالیات
incidence of taxation
انتقال مالیات
profit tax
مالیات بر سود
nuisance tax
مالیات پردردسر
impost
مالیات بر واردات
occupation tax
مالیات اصناف
highway user tax
مالیات حق عبور
taxpayer
مالیات دهنده
octroi
مالیات دم دروازه
profits tax
مالیات بر سود
progressive tax
مالیات تصاعدی
liable to tax
مشمول مالیات
mise
مالیات خرج
incidence of taxation
اثر مالیات
neutral tax
مالیات بی طرف
neutral tax
مالیات خنثی
gift tax
مالیات برهبه
progressive taxation
مالیات تصاعدی
occupation tax
مالیات شغل
ratepayer
مالیات دهنده
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
بدون مالیات
ratepayers
مالیات دهنده
tax year
مالیات سالانه
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
معاف از مالیات
tax-exempt
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
zero-rated
<adj.>
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
proportional taxation
مالیات تناسبی
scatt
مالیات عوارض
shift of a tax
انتقال مالیات
tax shifting
انتقال مالیات
single tax
مالیات انفرادی
single tax
مالیات واحد
succession duties
مالیات برارث
sales tax
مالیات بر فروش
sales tax
مالیات فروش
tax increase
افزایش مالیات
quint
مالیات پنج یک
real estate tax
مالیات بر مستغلات
regressive tax
مالیات نزولی
regressive taxation
مالیات کاهنده
regressive taxation
مالیات نزولی
capitation taxes
مالیات سرانه
rental tax
مالیات مستغلات
sale tax
مالیات بر فروش
tax base
ماخذ مالیات
tax cuts
کاهش مالیات
tax rate
نرخ مالیات
tax refund
بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly
مالیات بر انحصار
taxes in kind
مالیات جنسی
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
the rear vassals
مالیات دهندگان
total tax load
کل بار مالیات
wage tax
مالیات بر مزد
wealth tax
مالیات بر ثروت
tax load
بار مالیات
tax incidence
عارضه مالیات
tax deduction
کاهش مالیات
tax effect
اثر مالیات
tax equation
معادله مالیات
tax exempt
معاف از مالیات
tax farmer
مستاجر مالیات
tax free
بخشوده از مالیات
tax free
معاف از مالیات
tax function
تابع مالیات
tax in kind
مالیات جنسی
yield tax
مالیات بر عایدی
impose
مالیات بستن بر
assessing
مالیات بستن به
assessing
مالیات بستن بر
assesses
مالیات بستن به
assessed
مالیات بستن به
assessed
مالیات بستن بر
assess
مالیات بستن به
assessments
تعیین مالیات
assess
مالیات بستن بر
income taxes
مالیات بر درامد
income taxes
مالیات برعایدات
imposes
مالیات بستن بر
death duty
مالیات بر ارث
surtax
مالیات اضافی
surtax
اضافه مالیات
taxes
مالیات گرفتن از
poll tax
مالیات سرانه
purchase tax
مالیات بر معاملات
stress
مالیات زیادبستن
stresses
مالیات زیادبستن
stressing
مالیات زیادبستن
Scot
مالیات بستن بر
income tax
مالیات برعایدات
death duties
مالیات بر ارث
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com