English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
leviable مالیات بستنی
Other Matches
hokeypokey بستنی قیفی وغیره که بستنی فروشهای دوره گردمیفروشند
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
glace بستنی
leviable بستنی
ice cream بستنی
ice creams بستنی
water-ice بستنی ابی
tutti frutti بستنی میوهدار
water-ices بستنی ابی
sherbets بستنی میوه
sherbet بستنی میوه
water ice بستنی ابی
ice cream freezer فرف بستنی سازی
sundae بستنی ومغز گردو
sundaes بستنی ومغز گردو
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
float بستنی مخلوط با شربت وغیره
floated بستنی مخلوط با شربت وغیره
floats بستنی مخلوط با شربت وغیره
ice cream bar بستنی چوبی [غذا و آشپزخانه]
The ice-cream has not set yet. بستنی هنوز سفت نشده
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
malted milks نوشیدنی حاوی شیر خشک و مالت و بستنی
malted milk نوشیدنی حاوی شیر خشک و مالت و بستنی
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
spumone بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
spumoni بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
levy اخذ مالیات مالیات
levied مالیات بندی مالیات
levy مالیات بندی مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levies مالیات بندی مالیات
levying اخذ مالیات مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
eclair شیرینی خامه دار و بستنی دار
Scot مالیات
tithing مالیات ده یک
taxed مالیات
gabel مالیات
tax مالیات
gabelle مالیات
taxes مالیات
taxation مالیات
sess مالیات
cess مالیات
impost مالیات
profit tax مالیات بر سود
sales tax مالیات بر فروش
rental tax مالیات مستغلات
regressive taxation مالیات کاهنده
regressive tax مالیات نزولی
sales tax مالیات فروش
sale tax مالیات بر فروش
regressive taxation مالیات نزولی
real estate tax مالیات بر مستغلات
proportional tax مالیات تناسبی
property tax مالیات دارایی
progressive taxation مالیات تصاعدی
proportional tax مالیات نسبی
quint مالیات پنج یک
progressive tax مالیات تصاعدی
profits tax مالیات بر سود
property tax مالیات مستقلات
per head tax مالیات سرانه
proportional taxation مالیات تناسبی
occupation tax مالیات شغل
octroi مالیات دم دروازه
impost مالیات بر واردات
highway user tax مالیات حق عبور
gift tax مالیات برهبه
gabelle مالیات نمک
gabel مالیات نمک
free of tax بدون مالیات
export tax مالیات بر صادرات
exemption from taxation معافیت از مالیات
excise taxes مالیات بر فروش
excise tax مالیات بر مصرف
estate tax مالیات مستغلات
estate tax مالیات بر املاک
estate duty مالیات ارث
estate duty مالیات بر ارث
duty free معاف ار مالیات
incidence of taxation انتقال مالیات
incidence of taxation اثر مالیات
inheritance tax مالیات بر ارث
occupation tax مالیات اصناف
nuisance tax مالیات پردردسر
land tax مالیات ارضی
neutral tax مالیات خنثی
neutral tax مالیات بی طرف
mise مالیات خرج
liable to tax مشمول مالیات
levying of taxes وضع مالیات
levy tax وضع مالیات
levier مالیات وصول کن
leviable وضع مالیات
land tax مالیات بر زمین
land tax مالیات زمین
kiln tax مالیات فخاری
double taxation مالیات مضاعف
free from taxes <adj.> بدون مالیات
taxless <adj.> معاف از مالیات
non-assessable <adj.> معاف از مالیات
non-taxable <adj.> معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
ratepayers مالیات دهنده
zero-rated <adj.> معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
taxless <adj.> بدون مالیات
non-assessable <adj.> بدون مالیات
non-taxable <adj.> بدون مالیات
tax-exempt <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
zero-rated <adj.> بدون مالیات
scatt مالیات عوارض
tax farmer مستاجر مالیات
tax free بخشوده از مالیات
tax free معاف از مالیات
tax function تابع مالیات
tax in kind مالیات جنسی
tax incidence عارضه مالیات
tax increase افزایش مالیات
tax load بار مالیات
tax exempt معاف از مالیات
tax equation معادله مالیات
tax effect اثر مالیات
shift of a tax انتقال مالیات
tax shifting انتقال مالیات
single tax مالیات انفرادی
single tax مالیات واحد
succession duties مالیات برارث
tax base ماخذ مالیات
tax cuts کاهش مالیات
tax deduction کاهش مالیات
tax rate نرخ مالیات
tax refund بازپرداخت مالیات
tax year مالیات سالانه
ratepayer مالیات دهنده
taxation of monopoly مالیات بر انحصار
taxes in kind مالیات جنسی
the rear vassals مالیات دهندگان
total tax load کل بار مالیات
wage tax مالیات بر مزد
wealth tax مالیات بر ثروت
yield tax مالیات بر عایدی
Scot مالیات بستن بر
assessment تعیین مالیات
death duties مالیات بر ارث
death duty مالیات بر ارث
assessment وضع مالیات
assessment براورد مالیات
assessments تعیین مالیات
assessments وضع مالیات
impose مالیات بستن بر
surtax مالیات اضافی
income taxes مالیات بر درامد
surtax اضافه مالیات
levy وصول مالیات
poll tax مالیات سرانه
income taxes مالیات برعایدات
assessing مالیات بستن به
assessments براورد مالیات
assessing مالیات بستن بر
levied وصول مالیات
levying مالیات بندی
levied مالیات بندی
levying وصول مالیات
levying وضع مالیات
levies وضع مالیات
levies وصول مالیات
levy مالیات بندی
levies مالیات بندی
levied وضع مالیات
indirect taxation مالیات غیرمستقیم
excise duties مالیات غیرمستقیم
assesses مالیات بستن به
scot free معاف از مالیات
scot-free معاف از مالیات
assesses مالیات بستن بر
assessed مالیات بستن به
direct tax مالیات مستقیم
direct taxation مالیات مستقیم
excise مالیات بستن بر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com