Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
excise duties	مالیات غیرمستقیم
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
Search result with all words
excise	مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
Other Matches
ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax	مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax	مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessments	ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment	ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
circuitous	غیرمستقیم
indirect	غیرمستقیم
out of straight	غیرمستقیم
roundabout	غیرمستقیم
roundabouts	غیرمستقیم
elenctic	غیرمستقیم
circuity	غیرمستقیم
backstairs	غیرمستقیم
indirect question	پرسش غیرمستقیم
indirect proof	برهان غیرمستقیم
indirect operation	عملکرد غیرمستقیم
indirect measurement	سنجش غیرمستقیم
indirect materials	مواد غیرمستقیم
indirect suggestion	تلقین غیرمستقیم
indirectly	بطور غیرمستقیم
indirect wave	موج غیرمستقیم
insinuation	دخول غیرمستقیم
on costs	هزینههای غیرمستقیم
mediately	بطور غیرمستقیم
mitosis	تسقیم غیرمستقیم
indirect loading	بارگذاری غیرمستقیم
oblique question	پرسش غیرمستقیم
indirect cost	هزینه غیرمستقیم
indirect expenses	مخارج غیرمستقیم
spot pass	پاس غیرمستقیم
consequential damages	خسارت غیرمستقیم
transitive	رابطه غیرمستقیم
indirect control	کنترل غیرمستقیم
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
indirect knowledge	معرفت غیرمستقیم
indirect labour	کار غیرمستقیم
indirect laying	اتش غیرمستقیم
at second hand	بطور غیرمستقیم
nonneutralities of income taxation	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
direct lighting	روشن سازی غیرمستقیم
indirect induction heating	گرمایش القایی غیرمستقیم
indirect transition	عبور یا انتقال غیرمستقیم
indirect control system	سیستم کنترل غیرمستقیم
indirect free kick	ضربه ازاد غیرمستقیم
indirect resistance furnace	کوره مقاومتی غیرمستقیم
indirect release	قطع کننده غیرمستقیم
indirect quotable	نقل قول غیرمستقیم
sinuous	غیرمستقیم گمراه کننده
indirect light distribution	پخش نور غیرمستقیم
indirect labour	هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect addressing	نشان دهی غیرمستقیم
predicatively	بطور غیرمستقیم در خبر جمله
karyokinesis	تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
bricole	ضربه غیرمستقیم توپ یا گوی
image arc furnace	کوره قوس نوری غیرمستقیم
levying	اخذ مالیات مالیات
taxation	مالیات بندی مالیات
levying	مالیات بندی مالیات
levied	مالیات بندی مالیات
levied	اخذ مالیات مالیات
levy	اخذ مالیات مالیات
levies	مالیات بندی مالیات
levy	مالیات بندی مالیات
levies	اخذ مالیات مالیات
to over hear any one	سخنان کسی را بطور غیرمستقیم یا بدون میل اوشنیدن
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
impost	مالیات
taxes	مالیات
sess	مالیات
Scot	مالیات
taxation	مالیات
tax	مالیات
tithing	مالیات ده یک
taxed	مالیات
cess	مالیات
gabel	مالیات
gabelle	مالیات
yield tax	مالیات بر عایدی
regressive tax	مالیات نزولی
regressive taxation	مالیات کاهنده
capital levy	مالیات برسرمایه
ratepayer	مالیات دهنده
scatt	مالیات عوارض
ratepayers	مالیات دهنده
estate tax	مالیات مستغلات
estate tax	مالیات بر املاک
per head tax	مالیات سرانه
excise taxes	مالیات بر فروش
gabelle	مالیات نمک
real estate tax	مالیات بر مستغلات
gabel	مالیات نمک
free of tax	بدون مالیات
export tax	مالیات بر صادرات
burdensome tax	مالیات مزاحم
exemption from taxation	معافیت از مالیات
wealth tax	مالیات بر ثروت
single tax	مالیات انفرادی
excise tax	مالیات بر مصرف
capital levy	مالیات بر سرمایه
shift of a tax	انتقال مالیات
sale tax	مالیات بر فروش
regressive taxation	مالیات نزولی
commercial tax	مالیات بازرگانی
compulsory levies	مالیات اجباری
rental tax	مالیات مستغلات
duty free	معاف ار مالیات
double taxation	مالیات مضاعف
death tax	مالیات بر ارث
estate duty	مالیات بر ارث
tax year	مالیات سالانه
capital tax	مالیات بر سرمایه
capitation taxes	مالیات سرانه
sales tax	مالیات بر فروش
estate duty	مالیات ارث
sales tax	مالیات فروش
tax shifting	انتقال مالیات
deductible	مالیات پذیر
wage tax	مالیات بر مزد
tax load	بار مالیات
leviable	مالیات بستنی
land tax	مالیات ارضی
land tax	مالیات زمین
kiln tax	مالیات فخاری
octroi	مالیات دم دروازه
tax incidence	عارضه مالیات
inheritance tax	مالیات بر ارث
the rear vassals	مالیات دهندگان
tax in kind	مالیات جنسی
tax function	تابع مالیات
tax free	معاف از مالیات
occupation tax	مالیات شغل
leviable	وضع مالیات
tax rate	نرخ مالیات
tax refund	بازپرداخت مالیات
neutral tax	مالیات خنثی
nuisance tax	مالیات پردردسر
tax increase	افزایش مالیات
liable to tax	مشمول مالیات
levying of taxes	وضع مالیات
occupation tax	مالیات اصناف
levy tax	وضع مالیات
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
taxes in kind	مالیات جنسی
levier	مالیات وصول کن
tax free	بخشوده از مالیات
tax farmer	مستاجر مالیات
tax exempt	معاف از مالیات
proportional tax	مالیات تناسبی
proportional tax	مالیات نسبی
proportional taxation	مالیات تناسبی
land tax	مالیات بر زمین
quint	مالیات پنج یک
incidence of taxation	اثر مالیات
incidence of taxation	انتقال مالیات
impost	مالیات بر واردات
succession duties	مالیات برارث
single tax	مالیات واحد
highway user tax	مالیات حق عبور
total tax load	کل بار مالیات
tax base	ماخذ مالیات
property tax	مالیات دارایی
neutral tax	مالیات بی طرف
profit tax	مالیات بر سود
profits tax	مالیات بر سود
tax equation	معادله مالیات
progressive tax	مالیات تصاعدی
tax effect	اثر مالیات
progressive taxation	مالیات تصاعدی
mise	مالیات خرج
tax deduction	کاهش مالیات
tax cuts	کاهش مالیات
property tax	مالیات مستقلات
gift tax	مالیات برهبه
income tax	مالیات برعایدات
free of tax [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
assessment	تعیین مالیات
assessment	وضع مالیات
assessment	براورد مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
income taxes	مالیات بر درامد
zero-rated <adj.>	معاف از مالیات
assessments	تعیین مالیات
assessments	وضع مالیات
income taxes	مالیات برعایدات
excise	مالیات بستن بر
levied	وضع مالیات
levied	وصول مالیات
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
taxless <adj.>	معاف از مالیات
non-assessable <adj.>	معاف از مالیات
assessments	براورد مالیات
tax-free <adj.>	معاف از مالیات
tax-exempt <adj.>	معاف از مالیات
scot free	معاف از مالیات
scot-free	معاف از مالیات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com