Dictiornary-Farsi | مالیات گرفتن از | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (14 milliseconds)

English	Persian
tax	مالیات گرفتن از
taxed	مالیات گرفتن از
taxes	مالیات گرفتن از


Search result with all words

remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
to bear all customs duties and taxes	تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
Other Matches

ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax	مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
excise	مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax	مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessments	ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment	ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levies	مالیات بندی مالیات
taxation	مالیات بندی مالیات
levied	اخذ مالیات مالیات
levies	اخذ مالیات مالیات
levying	مالیات بندی مالیات
levied	مالیات بندی مالیات
levying	اخذ مالیات مالیات
levy	مالیات بندی مالیات
levy	اخذ مالیات مالیات
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
cess	مالیات
gabel	مالیات
sess	مالیات
taxed	مالیات
taxes	مالیات
gabelle	مالیات
tithing	مالیات ده یک
taxation	مالیات
tax	مالیات
Scot	مالیات
impost	مالیات
wealth tax	مالیات بر ثروت
direct taxation	مالیات مستقیم
yield tax	مالیات بر عایدی
tax-free	بخشوده از مالیات
excise	مالیات بستن بر
tax evasion	فرار از مالیات
scot free	معاف از مالیات
purchase tax	مالیات بر معاملات
excise duties	مالیات غیرمستقیم
occupation tax	مالیات اصناف
nuisance tax	مالیات پردردسر
neutral tax	مالیات خنثی
neutral tax	مالیات بی طرف
ratepayers	مالیات دهنده
ratepayer	مالیات دهنده
per head tax	مالیات سرانه
shift of a tax	انتقال مالیات
taxation	وضع مالیات
taxable	مشمول مالیات
taxable	مالیات بردار
single tax	مالیات انفرادی
single tax	مالیات واحد
occupation tax	مالیات شغل
octroi	مالیات دم دروازه
scot-free	معاف از مالیات
direct tax	مالیات مستقیم
tax shifting	انتقال مالیات
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
levies	مالیات بندی
quint	مالیات پنج یک
proportional taxation	مالیات تناسبی
levies	وصول مالیات
income tax	مالیات برعایدات
income tax	مالیات بر درامد
levy	وضع مالیات
levy	وصول مالیات
levy	مالیات بندی
levying	وضع مالیات
levying	وصول مالیات
income taxes	مالیات بر درامد
levying	مالیات بندی
income taxes	مالیات برعایدات
proportional tax	مالیات نسبی
regressive tax	مالیات نزولی
regressive taxation	مالیات کاهنده
tax year	مالیات سالانه
regressive taxation	مالیات نزولی
progressive tax	مالیات تصاعدی
rental tax	مالیات مستغلات
sale tax	مالیات بر فروش
profits tax	مالیات بر سود
profit tax	مالیات بر سود
sales tax	مالیات فروش
sales tax	مالیات بر فروش
real estate tax	مالیات بر مستغلات
proportional tax	مالیات تناسبی
levies	وضع مالیات
levied	مالیات بندی
property tax	مالیات دارایی
property tax	مالیات مستقلات
levied	وصول مالیات
stressing	مالیات زیادبستن
stresses	مالیات زیادبستن
stress	مالیات زیادبستن
levied	وضع مالیات
scatt	مالیات عوارض
wage tax	مالیات بر مزد
non-taxable <adj.>	معاف از مالیات
assessment	وضع مالیات
assessment	تعیین مالیات
capitation taxes	مالیات سرانه
tax load	بار مالیات
capital tax	مالیات بر سرمایه
capital levy	مالیات بر سرمایه
capital levy	مالیات برسرمایه
tax refund	بازپرداخت مالیات
burdensome tax	مالیات مزاحم
imposition	باج مالیات
corporation tax	مالیات بر شرکتها
basis of tax	ماخذ مالیات
assessor	ممیز مالیات
after tax	پس از وضع مالیات
tax-exempt <adj.>	معاف از مالیات
tax-free <adj.>	معاف از مالیات
zero-rated <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
tax rate	نرخ مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
taxless <adj.>	بدون مالیات
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
tax-free <adj.>	بدون مالیات
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
taxpayers	مالیات بده
poll tax	مالیات سرانه
surcharge	مالیات اضافی
Scot	مالیات بستن بر
assess	مالیات بستن بر
assess	مالیات بستن به
assessed	مالیات بستن بر
assessed	مالیات بستن به
assesses	مالیات بستن بر
assesses	مالیات بستن به
assessing	مالیات بستن بر
assessing	مالیات بستن به
death duties	مالیات بر ارث
death duty	مالیات بر ارث
impose	مالیات بستن بر
imposes	مالیات بستن بر
taxpayers	مالیات دهنده
taxpayers	مالیات پرداز
taxpayer	مالیات بده
taxpayer	مالیات دهنده
taxpayer	مالیات پرداز
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
taxes in kind	مالیات جنسی
the rear vassals	مالیات دهندگان
surtax	مالیات اضافی
surtax	اضافه مالیات
surcharges	مالیات اضافی
non-assessable <adj.>	معاف از مالیات
exemption from taxation	معافیت از مالیات
incidence of taxation	اثر مالیات
incidence of taxation	انتقال مالیات
impost	مالیات بر واردات
highway user tax	مالیات حق عبور
gift tax	مالیات برهبه
tax cuts	کاهش مالیات
tax deduction	کاهش مالیات
tax effect	اثر مالیات
tax equation	معادله مالیات
gabelle	مالیات نمک
gabel	مالیات نمک
free of tax	بدون مالیات
export tax	مالیات بر صادرات
tax exempt	معاف از مالیات
tax base	ماخذ مالیات
inheritance tax	مالیات بر ارث
succession duties	مالیات برارث
mise	مالیات خرج
excise tax	مالیات بر مصرف
liable to tax	مشمول مالیات
levying of taxes	وضع مالیات
levy tax	وضع مالیات
levier	مالیات وصول کن
leviable	وضع مالیات
leviable	مالیات بستنی
land tax	مالیات بر زمین
land tax	مالیات ارضی
land tax	مالیات زمین
kiln tax	مالیات فخاری
progressive taxation	مالیات تصاعدی
excise taxes	مالیات بر فروش

tax