Dictiornary-Farsi | مالی را صاحب شدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
to come into a property	مالی را صاحب شدن


Other Matches

fiscal drag	اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
financial statement	صورت مالی گزارش مالی
quando acciderint	وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere	موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
lord	صاحب
mastered	صاحب
master	صاحب
masters	صاحب
padrone	صاحب
lords	صاحب
owner	صاحب
owners	صاحب
ownerless	بی صاحب
financial	مالی
monetary	مالی
accounting classification	کد مالی
pecuniary	مالی
finances	مالی
financed	مالی
finance	مالی
financing	مالی
fiscal	مالی
building owner	صاحب کار
concessionaire	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
concessioner	صاحب امتیاز
free ball	توپ بی صاحب
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
resolute	صاحب عزم
sharecropper	صاحب نسق
laird	صاحب زمین
assayer	صاحب عیار
official	صاحب منصب
signatory	صاحب امضا
signatories	صاحب امضا
officers	صاحب منصب
waif	مال بی صاحب
planter	صاحب مزرعه
officer	صاحب منصب
planters	صاحب مزرعه
manufacturer	صاحب کارخانه
housemothers	زن صاحب خانه
manufacturers	صاحب کارخانه
housemother	زن صاحب خانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
innkeeper	صاحب مسافرخانه
lairds	صاحب زمین
grantee	صاحب امتیاز
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
office-holders	صاحب مقام
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
unowned	بی صاحب بیمالک
titlist	صاحب سندمالکیت
stock holder	صاحب سهم
master of the time	صاحب الزمان
manufaturer	صاحب کارخانه
man of place	صاحب مقام
man of place	صاحب منصب
liege	صاحب تیول
licence owner	صاحب امتیاز
lessor	صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
land lady	زن صاحب ملک
in the saddle	صاحب اختیار
in power	صاحب مقام
monopolist	صاحب انحصار
no man's land	سرزمین بی صاحب
slaveholder	صاحب برده
shop keeper	صاحب دکان
shipowner	صاحب کشتی
seignior	صاحب تیول
restauranteur	صاحب رستوران
permit holder	صاحب جواز
owner of a property	صاحب ملک
officiary	صاحب منصب
of consequence	صاحب شان
nursery man	صاحب قلمستان
notary public	صاحب محضر
master	ارباب صاحب
sovereign	صاحب سیادت
sovereigns	صاحب سیادت
licensees	صاحب جواز
printers	صاحب چاپخانه
shareholders	صاحب سهم
printer	صاحب چاپخانه
industrialist	صاحب صنعت
landowner	صاحب ملک
industrialists	صاحب صنعت
licensee	صاحب جواز
titled	صاحب لقب
clear-sighted	صاحب نظر
straying	جانور بی صاحب
stray	جانور بی صاحب
landlady	زن صاحب ملک
landladies	زن صاحب ملک
landowners	صاحب ملک
strays	جانور بی صاحب
masters	ارباب صاحب
inviolable	صاحب حرمت
mastered	ارباب صاحب
benefactors	صاحب خیر
benefactor	صاحب خیر
stockholder	صاحب سهم
stockholders	صاحب سهم
restaurateurs	صاحب رستوران
restaurateur	صاحب رستوران
employers	صاحب کار
employer	صاحب کار
beneficent	صاحب کرم
shareholder	صاحب سهم
fiscal control	کنترل مالی
capital commitment	تعهدات مالی
rough usage	دست مالی
subvention	کمک مالی
fiscal policy	سیاست مالی
sparge	گل مالی کردن
fiscal control	نظارت مالی
committee of ways and means	کمیسیون مالی
snow job	ماست مالی
self support	استقلال مالی
chamberlain	نافر مالی
sustentation	استعانت مالی
subsidization	کمک مالی
inunction	روغن مالی
spiel	شیره مالی
chamberlains	نافر مالی
unction	روغن مالی
judgment debt	محکوم به مالی
waxing	موم مالی
fiscally	ازلحاظ مالی
finance markets	بازارهای مالی
Mali	کشور مالی
anointment	پماد مالی
taction	دست مالی
sustention	استعانت مالی
pecuniary penalty	مجازات مالی
financial status	وضع مالی
financial assets	دارائیهای مالی
financial assets	موجودی مالی
financial bill	لایحه مالی
financial budget	بودجه مالی
financial capital	سرمایه مالی
illinition	روغن مالی
financial circles	محافل مالی
financial crisis	بحران مالی
financial data	اطلاعات مالی
financial e.	متخصص مالی
financial expenses	هزینههای مالی
financial feasibility	امکان مالی
financial intermediary	واسطه مالی
financial inventory	ذخایر مالی
financial affairs	امور مالی
financial adviser	مشاور مالی
felting	نمد مالی
financial centers	مراکز مالی
non pecuniary	غیر مالی
embrocation	روغن مالی
financial secretary	مشاور مالی
embrocations	روغن مالی
financial relations	روابط مالی
financial position	وضعیت مالی
financial policy	سیاست مالی
in low water	در تنگی مالی
finance house	موسسه مالی
financial plan	برنامه مالی
finance officer	افسر مالی
financial ability	تمکن مالی
financial management	مدیریت مالی
financiers	متخصص مالی
roughcast	گل مالی شده
subsidy	کمک مالی
financial year	سال مالی
credited	اعتبار مالی
financial years	سال مالی
financial period	دوره مالی
credit	اعتبار مالی
crediting	اعتبار مالی
subsidies	کمکهای مالی
financially	از نظر مالی
financier	متخصص مالی
financial market	بازار مالی
mart	بازار مالی
fiscal year	سال مالی
credits	اعتبار مالی
fiscal years	سال مالی
slobbery	لجن مالی
fiscal years	دوره مالی
padding	لگد مالی
fiscal year	دوره مالی
funded	اعتبار مالی
fund	اعتبار مالی
fiscal	سال مالی
to have something	صاحب چیزی بودن
endowed	صاحب مال و مکنت
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن