English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7 milliseconds)
English Persian
specified mission ماموریت تصریحی
Search result with all words
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
Other Matches
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
specified tasks وفایف تصریحی
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
commission :ماموریت
commissions :ماموریت
assignment ماموریت
assignments ماموریت
duty ماموریت
apostleship ماموریت
missions ماموریت
mission ماموریت
errands ماموریت
errand ماموریت
tasks ماموریت
task ماموریت
commissioning :ماموریت
implied task ماموریت استنتاجی
stationed محل ماموریت
task unit یگان ماموریت
stations محل ماموریت
air mission ماموریت هوایی
agentship ماموریت پیشکاری
activity ماموریت عمل
activities ماموریت عمل
commissions ماموریت دادن
temporary duty ماموریت موقت
mission type حاوی ماموریت
missions وابسته به ماموریت
mission type متضمن ماموریت
permanent oppointment ماموریت دایمی
station محل ماموریت
appointment quota سهمیه ماموریت
implied mission ماموریت استنتاجی
sea duty ماموریت دریایی
primary mission ماموریت اصلی
fire task ماموریت اتش
fire mission ماموریت اتش
field duty ماموریت رزمی
agencies گماشتگی ماموریت
end of mission ماموریت تمام
staff duty ماموریت ستادی
mission objectives هدفهای ماموریت
political mission ماموریت سیاسی
agency گماشتگی ماموریت
mission time مدت ماموریت
combat duty ماموریت رزمی
mission وابسته به ماموریت
tours سیاحت ماموریت
toured سیاحت ماموریت
tour سیاحت ماموریت
function ماموریت عمل
commissioned ماموریت دار
functioned ماموریت عمل
functions ماموریت عمل
abort انصراف از ماموریت
commissions ماموریت امریه
commissions ارتکاب ماموریت
touring سیاحت ماموریت
commission ماموریت دادن
commissioning ارتکاب ماموریت
commissioning ماموریت امریه
commission ماموریت امریه
commissioning ماموریت دادن
reinforcing ماموریت تقویتی
commission ارتکاب ماموریت
short tour ماموریت کوتاه مدت
posting تعیین محل ماموریت
immediate mission ماموریت فوری هوایی
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
postings تعیین محل ماموریت
surface mission ماموریت دفاع زمینی
change of station تغییر محل ماموریت
post محل ماموریت موضع
duty ماموریت خدمت نگهبانی
perdue ماموریت مخاطره امیز
employment schedule برنامه ماموریت ناو
confidential دارای ماموریت محرمانه
post- محل ماموریت موضع
perdu ماموریت مخاطره امیز
posts محل ماموریت موضع
task group گروه ماموریت زمینی
general support ماموریت عمل کلی
posted محل ماموریت موضع
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
mission essential حیاتی از نظر انجام ماموریت
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
mission essential ضروری برای انجام ماموریت
sectors منطقه ماموریت قطاع اتش
assignments ماموریت دادن انتقال افهار
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
missions ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
to override one's commission از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
assignment ماموریت دادن انتقال افهار
task fleet ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
joint task force نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
mission ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
missions ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
detailing بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detail بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
to second somebody ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
carrier company تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
packets گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packet گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
judy در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
deploy اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
imagery sortie پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
casual detachment یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com