Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (10 milliseconds)
English
Persian
general support
ماموریت عمل کلی
Search result with all words
party
گروه مخصوص انجام یک ماموریت
abort
عدم موفقیت درانجام ماموریت
aborted
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task
ماموریت
tasks
ماموریت
agencies
گماشتگی ماموریت
agency
گماشتگی ماموریت
station
محل ماموریت
stationed
محل ماموریت
stations
محل ماموریت
post
محل ماموریت موضع
post-
محل ماموریت موضع
posted
محل ماموریت موضع
posts
محل ماموریت موضع
sector
منطقه ماموریت قطاع اتش
sectors
منطقه ماموریت قطاع اتش
divert
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
function
ماموریت عمل
functioned
ماموریت عمل
functions
ماموریت عمل
packet
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packets
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
posting
تعیین محل ماموریت
postings
تعیین محل ماموریت
reinforcing
ماموریت تقویتی
commissioned
ماموریت دار
detail
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
deploy
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
resume
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
commission
:ماموریت
commission
ماموریت دادن
commission
ماموریت امریه
commission
ارتکاب ماموریت
commission
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissioning
:ماموریت
commissioning
ماموریت دادن
commissioning
ماموریت امریه
commissioning
ارتکاب ماموریت
commissioning
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissions
:ماموریت
commissions
ماموریت دادن
commissions
ماموریت امریه
commissions
ارتکاب ماموریت
commissions
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
assignment
ماموریت
assignment
ماموریت دادن انتقال افهار
assignments
ماموریت
assignments
ماموریت دادن انتقال افهار
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
tour
سیاحت ماموریت
toured
سیاحت ماموریت
touring
سیاحت ماموریت
tours
سیاحت ماموریت
confidential
دارای ماموریت محرمانه
duty
ماموریت
duty
ماموریت خدمت نگهبانی
errand
ماموریت
errands
ماموریت
mission
وابسته به ماموریت
mission
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission
ماموریت
mission
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
missions
وابسته به ماموریت
missions
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
missions
ماموریت
missions
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
activities
ماموریت عمل
activity
ماموریت عمل
agentship
ماموریت پیشکاری
air defense sector
منطقه ماموریت پدافند هوایی
air mission
ماموریت هوایی
aircraft mission equipment
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
apostleship
ماموریت
appointment quota
سهمیه ماموریت
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
casual detachment
یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
change of station
تغییر محل ماموریت
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
close support mission
ماموریت پشتیبانی نزدیک
combat duty
ماموریت رزمی
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
employment schedule
برنامه ماموریت ناو
end of mission
ماموریت تمام
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
field allowance
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
field duty
ماموریت رزمی
Other Matches
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
task unit
یگان ماموریت
temporary duty
ماموریت موقت
abort
انصراف از ماموریت
permanent oppointment
ماموریت دایمی
mission type
متضمن ماموریت
mission type
حاوی ماموریت
mission time
مدت ماموریت
mission objectives
هدفهای ماموریت
primary mission
ماموریت اصلی
implied task
ماموریت استنتاجی
implied mission
ماموریت استنتاجی
fire task
ماموریت اتش
fire mission
ماموریت اتش
specified mission
ماموریت تصریحی
staff duty
ماموریت ستادی
sea duty
ماموریت دریایی
political mission
ماموریت سیاسی
immediate mission
ماموریت فوری هوایی
short tour
ماموریت کوتاه مدت
perdue
ماموریت مخاطره امیز
perdu
ماموریت مخاطره امیز
task group
گروه ماموریت زمینی
surface mission
ماموریت دفاع زمینی
mission essential
حیاتی از نظر انجام ماموریت
mission request
درخواست اجرای ماموریت هوایی
specified tasks
ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
to override one's commission
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
mission essential
ضروری برای انجام ماموریت
general support reinforcing
ماموریت عمل کلی تقویتی
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
task fleet
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
search mission
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
joint task force
نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
imposition of hands
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
to second somebody
ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن
[اصطلاح رسمی]
what luck
در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to kiss hands
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
judy
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
imagery sortie
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com