English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
fire brigade مامورین اتش نشانی
fire brigades مامورین اتش نشانی
Other Matches
octroi مامورین نواقل
public servants مامورین دولتی
government officials مامورین دولتی
officialdom قاطبه مامورین
mandarins مامورین عالیرتبه
mandarin مامورین عالیرتبه
commissions هیئت مامورین
commissioning هیئت مامورین
commission هیئت مامورین
financial mission هئیت مامورین مالی
fifth cloumn مامورین سازمانهای جاسوسی
polices مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
policed مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
the police are on his track مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
police مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
rescous مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
cyphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
addresses نشانی
addressed نشانی
address نشانی
cell address نشانی سل
address part جز نشانی
counter sign نشانی
passwords نشانی
two address با دو نشانی
password نشانی
three address با سه نشانی
single address با یک نشانی
address format قالب نشانی
firefighting آتش نشانی
aiming point نقطه نشانی
base address نشانی پایه
fire prevention اتش نشانی
branch address نشانی انشعاب
virtual address نشانی مجازی
variable address نشانی متغییر
direct address نشانی مستقیم
actual address نشانی واقعی
directing point نقطه نشانی
address adjustment تعدیل نشانی
address modification پیرایش نشانی
address modification اصلاح نشانی
address part جزء نشانی
address register ثبات نشانی
address variable متغیر نشانی
addressability نشانی پذیری
address counter نشانی شمار
addressable نشانی پذیر
address bus گذر نشانی
effective address نشانی موثر
explicit address نشانی صریح
relocatable address نشانی جابجاپذیر
to hit a mark نشانی را زدن
synthetic address نشانی مصنوع
one address computer کامپیوتر یک نشانی
symbolic address نشانی نمادی
parameter setting پارامتر نشانی
reference address نشانی مرجع
specific address نشانی خاص
regional address نشانی منطقه ای
relative address نشانی نسبی
single address بایک نشانی
self relative address نشانی نسبی
nanoaddressable نشانی ناپذیر
multiple address با نشانی چندگانه
two address computer کامپیوتربا دو نشانی
fire fighting اتش نشانی
floating audress نشانی شناور
triple address با نشانی سه گانه
to miss a mark نشانی را نزدن
home address نشانی منزلگاه
home address نشانی مبداء
machine address نشانی ماشین
memory address نشانی حافظه
multi address با چند نشانی
multiaddress با چند نشانی
return address نشانی بازگشت
address نشانی دادن
addressing نشانی دهی
addressed نشانی دادن
token نشانی یادگاری
hydrant شیراتش نشانی
tokens نشانی یادگاری
addressing نشانی یابی
hydrants شیراتش نشانی
fire-fighting اتش نشانی
absolute address نشانی مطلق
addresses نشانی دادن
foams کف اتش نشانی
foaming کف اتش نشانی
foamed کف اتش نشانی
foam کف اتش نشانی
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
addressed نشانی گیرنده پیام
quadruple address با نشانی چهار کانه
address نشانی گیرنده پیام
addresses نشانی گیرنده پیام
relative addressing نشانی دهی نسبی
pompier ladder نردبان اتش نشانی
obelus نشانی بدین شکل "-"
fire stations اداره اتش نشانی
fire stations پست اتش نشانی
hand extinguisher کپسول اتش نشانی
fire stations ایستگاه اتش نشانی
key to address transfermation تبدیل کلید به نشانی
fire station اداره اتش نشانی
fire station پست اتش نشانی
fire station ایستگاه اتش نشانی
memory address register ثبات نشانی حافظه
memory address space فضای نشانی حافظه
fireplugs شیر اب اتش نشانی
fireplug شیر اب اتش نشانی
n address instruction دستور العمل با N نشانی
reset cycle چرخه باز نشانی
firemen مامور اتش نشانی
acknowledging اعلام نشانی کردن
acknowledges اعلام نشانی کردن
fire hydrant شیر آتش نشانی
fireplug [American] شیر آتش نشانی
scaling ladder نردبان اتش نشانی
sector addressing نشانی دهی قطاعی
fireman مامور اتش نشانی
word addressable نشانی پذیری کلمه
What is your home address? نشانی منزلتان چیست ؟
fire station مرکز اتش نشانی
fire engine ماشین آتش نشانی
acknowledge اعلام نشانی کردن
generated address نشانی تولید شده
caracter addressable کاراکتر نشانی پذیر
fire plug شیر اتش نشانی
fire hydrants شیر اتش نشانی
dynamic address translate مترجم نشانی پویا
authentication equipment وسایل تعیین نشانی
fire hydrant شیر اتش نشانی
fire alarms اژیر اتش نشانی
fire alarm اژیر اتش نشانی
fire brigade قسمت اتش نشانی
fire brigades قسمت اتش نشانی
authenticator اعلام کننده نشانی
current address register ثبات نشانی جریان
hydrant شیر اتش نشانی
hydrants شیر اتش نشانی
byte addressable نشانی پذیر تالقمه
byte addressable بایت نشانی پذیر
fire extinguisher دستگاه اتش نشانی
fire extinguisher کپسول اتش نشانی
bit addressable نشانی پذیر تا ذره
fire extinguishers دستگاه اتش نشانی
fire extinguishers کپسول اتش نشانی
chip of the old block بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
fireguards مامور اتش نشانی
fearnought suit لباس اتش نشانی
fire fighter مامور اتش نشانی
fire fighting اتش نشانی کردن
firefighter مامور اتش نشانی
fire main لوله اب اتش نشانی
fire party تیم اتش نشانی
fire party گروه اتش نشانی
fire post جایگاه اتش نشانی
extinguisher دستگاه اتش نشانی
fire stations مرکز اتش نشانی
four address computer کامپیوتر چهار نشانی
fire company شرکت اتش نشانی
firehouse ایستگاه اتش نشانی
firefighters مامور اتش نشانی
fire department اداره اتش نشانی
fire engines ماشین اتش نشانی
fireguard مامور اتش نشانی
fire departments اداره اتش نشانی
fire engine ماشین اتش نشانی
medal نشانی شبیه سکه مدال
refers نشانه روی به نقطه نشانی
medals نشانی شبیه سکه مدال
address bus گذر آدرس گذرگاه نشانی
refer نشانه روی به نقطه نشانی
authenticator تعیین کننده سیستم نشانی
authentication system سیستم تعیین و اعلام نشانی
content addressable نشانی پذیر از روی محتوی
multiaddress چند نشانی ادرس چندگانه
smokechaser مامور اتش نشانی جنگل
superscription نشانی روی نامه فهرنویسی
referred نشانه روی به نقطه نشانی
cedilla نام نشانی که زیرزمیگذارندتاصدای سین بدهد
cedillas نام نشانی که زیرزمیگذارندتاصدای سین بدهد
ticks نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticked نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
tick نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
diesis نام نشانی که درچاپخانه بکارمیرودوانرانیزمیگو یند
black flag پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
to call 911 [American English] تلفن اضطراری کردن [به پلیس یا آتش نشانی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com