Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
coroner
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
Other Matches
immunity
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
coroners
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroner
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
We must inquire into this matter.
درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
justiciar
مامور قضایی عالیرتبه
investigator
مامور تحقیق
investigators
مامور تحقیق
inquisitor
مامور تحقیق
inquisitors
مامور تحقیق
survey
تحقیق بررسی
surveyed
تحقیق بررسی
investigations
تحقیق بررسی
surveys
تحقیق بررسی
investigation
تحقیق بررسی
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
international court of justice
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
visitors
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
visitor
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
research
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researching
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researches
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
radiographic inspection
معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
rading party
قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
necrologist
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
bouncer
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncers
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
delegated
مامور فرستاده مامور کردن
delegate
مامور فرستاده مامور کردن
delegates
مامور فرستاده مامور کردن
delegating
مامور فرستاده مامور کردن
overseer of the poor
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
probation officers
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
receiver
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receivers
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
analogue
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inferences
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inference
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatics
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
talk up
<idiom>
صحبت درمورد
what about
<idiom>
چطور(درمورد چیزی)
in on
<idiom>
اطلاعاتی داشتن درمورد
hold forth
<idiom>
صحبت کردن درمورد
smoke out
<idiom>
درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
use one's head/bean/noodle/noggin
<idiom>
عمیقا فکر کردن درمورد
get the goods on someone
<idiom>
فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
get wise to something/somebody
<idiom>
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
To be biased (prejudiced).
درمورد چیزی تعصب داشتن
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
freeboard
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
food for thought
<idiom>
درمورد چیز باارزش فکر کردن
search one's soul
<idiom>
کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
monomaia
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
bark up the wrong tree
<idiom>
[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
To be patient with someone .
درمورد کسی صبر وشکیبائی نشان دادن
tie up
<idiom>
تمام مدت درمورد کسی حرف زدن
aspects
جنبه
aspect
جنبه
leers
جنبه
leer
جنبه
leering
جنبه
leered
جنبه
edit
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
I have been deceived in you .
درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
achloropsia
نوعی نابینایی درمورد رنگها مخصوصا رنگ سبز
sights
جنبه چشم
pro-
جنبه مثبت
forte
جنبه قوی
pro
جنبه مثبت
sight
جنبه چشم
ambivalence
دارای دو جنبه
provisionality
جنبه موقتی
perspectives
جنبه فکری
self
شخصیت جنبه
fortes
جنبه قوی
perspective
جنبه فکری
target dossiers
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
demarche
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
aerostatics
علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
jurisdiction
قضایی
juratory
قضایی
juridical
قضایی
jural
قضایی
judiciary
قضایی
judicial
قضایی
mysteriousness
جنبه سری مرموزیت
prospect
پیش بینی جنبه
prospected
پیش بینی جنبه
prospecting
پیش بینی جنبه
materiality
جنبه مادی ضرورت
prospects
پیش بینی جنبه
spiritualization
جنبه روحانی دادن به
rheostat
جنبه مقاومت الکتریکی
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
politick
جنبه سیاسی دادن به
personalize
جنبه شخصی دادن به
sinify
جنبه چینی دادن
pragmatism
جنبه عملی قطعیت
phase
اهله قمر جنبه
phased
اهله قمر جنبه
laicize
جنبه عامیانه دادن به
phases
اهله قمر جنبه
let go
<idiom>
به حال خود گذاشتن ،هیچ کاری درمورد چیزی انجام ندادن
precedent
رویه قضایی
precedents
رویه قضایی
jurisdiction
حوزهء قضایی
law court
دادگاه قضایی
institution
تاسیس قضایی
the rule of law
تامین قضایی
litigation
دعوی قضایی
legal
شرعی قضایی
law courts
دادگاه قضایی
rogatory
نیابت قضایی
legal assistance
مشاوره قضایی
quasi judicial
شبه قضایی
legal suit
تعقیب قضایی
presumption juris tantum
اماره قضایی
law agent
نماینده قضایی
judicial assistance
معاضدت قضایی
judiciary
قوه قضایی
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
judicature
قوه قضایی
judicature
حوزه قضایی
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
judicial circumstantial evidence
اماره قضایی
legal aid
معاضدت قضایی
judicial delegation
تفویض قضایی
judicial immunity
مصونیت قضایی
judicial precedent
رویه قضایی
judicial settlement
تسویه قضایی
judicial settlement
حل اختلاف قضایی
the reverse of the medal
طرف یا جنبه دیگر موضوع
analogues
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
referendums
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
extrajudicial
خارج ازصلاحیت قضایی
enforcement of judgement
اجرای احکام قضایی
district attorney
بازپرس بخش قضایی
sub judice
بدون تصمیم قضایی
district attorneys
بازپرس بخش قضایی
legal advice
مشورت یا نظر قضایی
specifying
جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies
جنبه خاصی قائل شدن برای
specify
جنبه خاصی قائل شدن برای
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
monitor
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
dictum
گفته افهار نظر قضایی
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits
حوزه قضایی یک قاضی دور
dictums
گفته افهار نظر قضایی
proetor
متصدی امور قضایی وکشوری
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
politicises
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
c
استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
anthropomorphize
جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
politicised
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicize
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
anthropomorphism
قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
The pros and cons ( of something ) .
جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
rogatory letters
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
qui tam action
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com