Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
balance on current account
مانده حساب جاری
Other Matches
overdrawn account
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
current accounts
حساب جاری
AC
حساب جاری
current account
حساب جاری
bank overdraft
حساب جاری
checking accounts
حساب جاری
checking account
حساب جاری
account cuurent
حساب جاری
accoutn balance
مانده حساب
balance of account
مانده حساب
checking accounts
حساب جاری بانکی
pass book
دفتر حساب جاری
passbook
دفتر حساب جاری
current account balance
تراز حساب جاری
active a ccount
حساب متحرک یا جاری
payment on open account
پرداخت در حساب جاری
checking account
حساب جاری بانکی
drivel
اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
hards
پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
idle balance
مانده راکد مانده غیرفعال
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckons
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
capitalized expense
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
To cook the books.
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
retort residue
ته مانده یا پس مانده قرع
rinsing
پس مانده ابکشی پس مانده
residue check
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
privilege
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings
تصفیه حساب صورت حساب
reckoning
تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
sheds
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
خون جاری ساختن جاری ساختن
account
حساب صورت حساب
he calcn lates with a
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation
حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
running key
[کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
running
جاری
currents
جاری
going
جاری
current cell
سل جاری
interfluous
در هم جاری
interfluent
در هم جاری
current
جاری
running water
اب جاری
sister in law
جاری
actuals
جاری
groovy
جاری
gushing
جاری
sluicy
جاری
present-day
جاری
pourer
جاری
volant
جاری
residue
مانده
draff
پس مانده
tailling
پس مانده
residue
ته مانده
residues
پس مانده
remanent
پس مانده
dreg
پس مانده
riffraff
ته مانده
loose end
ته مانده
fag end
ته مانده
fag ends
ته مانده
residue
پس مانده
forworn
مانده
forwearied
مانده
fordone
مانده
residues
مانده
refuse
پس مانده
refused
پس مانده
refuses
پس مانده
wearying
مانده
loose ends
ته مانده
residues
ته مانده
weary
مانده
wearies
مانده
wearied
مانده
leavings
ته مانده
refusing
پس مانده
tailing
پس مانده
leavings
پس مانده
balance
مانده
balances
مانده
dross
پس مانده
remanence
مانده
leftovers
پس مانده
outworn
مانده
picking
پس مانده
offscourings
پس مانده
deposit
پس مانده
recrementitious
پس مانده
played out
مانده
heel tap
ته مانده
scrapping
ته مانده
scrapped
ته مانده
residve
پس مانده
scum
پس مانده
residual
مانده
residual
ته مانده
scrap
ته مانده
leftover
پس مانده
recrement
پس مانده
heels
پس مانده
knub
پس مانده
heel
پس مانده
remainder
مانده
oversize materials rejects
مانده
orts
پس مانده
deposits
پس مانده
scraps
ته مانده
silt
ته مانده
current instruction
دستورالعمل جاری
liquid limit
حد جاری شدن
current income
درامد جاری
current loop
حلقه جاری
current liabilites
بدهیهای جاری
current date
تاریخ جاری
current files
پروندههای جاری
current liability
بدهیهای جاری
yields
جاری شدن
yield
جاری شدن
yielded
جاری شدن
current liabilities
بدهیهای جاری
current liability
بدهی جاری
current cell indicator
نشانگر سل جاری
current assets
دارائیهای جاری
current asset
دارایی جاری
callendar year
سال جاری
current assets
دارایی جاری
standing
روش جاری
present consumption
مصرف جاری
currently
بطور جاری
circulating asset
دارایی جاری
present income
درامد جاری
During (in)the current year.
درسال جاری
standing orders
دستور جاری
routine
روش جاری
current budget
بودجه جاری
routinely
خط مشی جاری
competitive price
قیمت جاری
routine
خط مشی جاری
perfuse
جاری ساختن
oozing
جریان جاری
flow
جاری شدن
excurrent
جاری شونده
trills
جاری شدن
electrodynamics
الکترسیته جاری
yeild
جاری شدن
disembogue
جاری شدن
tidal volume
حجم جاری
demand deposit
سپرده جاری
working capacity
سرمایه جاری
yeild point
حد جاری شدن
standing order
دستور جاری
flows
جاری شدن
trill
جاری شدن
The regulations in force .
مقررات جاری
oozes
جریان جاری
oozed
جریان جاری
ooze
جریان جاری
Blood was running .
خون جاری شد
flowed
جاری شدن
current yield
بازده جاری
routines
روش جاری
current expenditure
هزینه جاری
current price
قیمت جاری
current
جاری و روان
currents
جاری و روان
trilled
جاری شدن
routinely
روش جاری
current ratio
نسبت جاری
routines
خط مشی جاری
rules of procedure
روش جاری
holdover
باقی مانده
underdeveloped
عقب مانده
residual discharge
تخلیه مانده
residues
پس مانده تقطیر
included
تو گذاشته تو مانده
behinds
عقب مانده
behind
عقب مانده
holdovers
باقی مانده
residual magnetization
مغناطیس مانده
frustrated
عقیم مانده
active balance
مانده مثبت
positive balance
مانده مثبت
residue
پس مانده تقطیر
residual deviation
انحراف مانده
adverse balance
مانده منفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com