English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
wire entanglement مانع سیم خاردار
Search result with all words
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
Other Matches
wire entanglement با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
damming سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
thorniest خاردار
lappaceous خاردار
brambly خاردار
acanthous خاردار
acanthaid خاردار
setiferous خاردار
echinoid خاردار
thorny خاردار
acanaceous خاردار
acanthaceous خاردار
setose خاردار
spinose خاردار
burry خاردار
spinescent خاردار
barbellate خاردار
barbate خاردار
aculeolate خاردار
aculeate خاردار
aciculate خاردار
thistly خاردار
setaceous خاردار
barbed خاردار
thornier خاردار
pappous خاردار
aristate خاردار
hispid خاردار
horrent خاردار
pappose خاردار
thorn apple تاتوره خاردار
spinule چرخ خاردار
picked خاردار برگزیده
rivet اشبیل خاردار
riveted اشبیل خاردار
riveting اشبیل خاردار
rivets اشبیل خاردار
crawfish خرچنگ خاردار
cotter pin اشبیل خاردار
thornbush بوته خاردار
barbedwire سیم خاردار
barbed wire سیم خاردار
langouste خرچنگ خاردار
sea bass ماهی خاردار
sea crawfish خرچنگ خاردار
sea crayfish خرچنگ خاردار
percoid ماهی خاردار
herisson تیر خاردار
weever یکجور ماهی خاردار
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
moonflower توت خاردار هندی
bands شبکه سیم خاردار
band شبکه سیم خاردار
wire entanglement سیم خاردار کشیدن
porcupinish تیغ دار خاردار
porcupiny تیغ دار خاردار
panfish نوعی ماهی خاردار
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
thornback ماهی پهن چهارگوش خاردار
percoid وابسته به تیره ماهی خاردار
prickly pears یکجور انجیر هندی خاردار
entanglement محصور با شبکه سیم خاردار
prickly pear یکجور انجیر هندی خاردار
prickliness حالت چیز خاردار زنندگی
launce سگ ماهی باریک اندام خاردار
entanglements محصور با شبکه سیم خاردار
gaff قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
gurnard نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
concertinaed سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
bass bug حشره برای گرفتن ماهی خاردار
concertina سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaing سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinas سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
banderilla نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
spider wire entanglement نردههای زیگزاگی غیر منظم سیم خاردار
leister نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
screw picket میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
crayfish خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
crayfishes خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
impedimental مانع
impedient مانع
impeditive مانع
barricaded مانع
shackled مانع
barricade مانع
barricades مانع
hold back مانع
preventive مانع
barricading مانع
curtains مانع
barriers مانع
shackle مانع
hinders مانع
stumbling block مانع
encumbrances مانع
pull-backs مانع
encumbrance مانع
drawback مانع
drawbacks مانع
pull back مانع
hindrance مانع
clog مانع
clogged مانع
hindrances مانع
clogs مانع
massif مانع
massifs مانع
pull-back مانع
shackles مانع
snag مانع
impediment مانع
dike مانع
hurdle مانع
degage بی مانع
repellents مانع
repellent مانع
impediments مانع
hurdle دو با مانع
hurdles مانع
dead lock مانع
hurdles دو با مانع
snagging مانع
snags مانع
shackling مانع
hindering مانع
barrier مانع
stumbling blocks مانع
hindered مانع
hinder مانع
interference مانع
swimmingly بی مانع
shield مانع
stopped مانع
set back مانع
stop مانع
balks مانع
crest مانع
crests مانع
balking مانع
flight مانع
preventor مانع
masking مانع
restraints مانع
restraint مانع
shields مانع
flight مانع در دو
balk مانع
baulks مانع
stops مانع
baulking مانع
bar مانع
obstacle مانع
stopping مانع
baulked مانع
balked مانع
block مانع
blocks مانع
strait jackets مانع
cresting مانع
handicap مانع
constraint مانع
obstaele مانع
in the way مانع
handicaps مانع
bars مانع
blocked مانع
hedge مانع
hedged مانع
strait jacket مانع
hedges مانع
obstructiveness مانع آفرینی
obstructive <adj.> مانع آفرین
deterrents مانع شونده
hold-ups مانع شدن
hold-up مانع شدن
hold up مانع شدن
prevents مانع شدن
prevented مانع شدن
prevent مانع شدن
blocs مانع ورادع
bloc مانع ورادع
deterrent مانع شونده
barred <adj.> <past-p.> مانع شده
preventing مانع شدن
barricaded <adj.> <past-p.> مانع شده
blocked <adj.> <past-p.> مانع شده
closed <adj.> <past-p.> مانع شده
disabled <adj.> <past-p.> مانع شده
locked <adj.> <past-p.> مانع شده
sound barrier مانع صوتی
stockades ایجاد مانع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com