Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
parheliacal |
مانند عکس خورشید |
|
|
Other Matches |
|
heliocentric |
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید |
bushbabies |
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند |
bushbaby |
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند |
sunned |
خورشید |
the greater lumen |
خورشید |
phoebus |
خورشید |
sunning |
خورشید |
daystar |
خورشید |
sol |
خورشید |
day star |
خورشید |
sun |
خورشید |
suns |
خورشید |
coronas |
خرمن خورشید |
actinometer |
پرتوسنج خورشید |
corona |
خرمن خورشید |
parhelion |
عکس خورشید |
air thread |
لعاب خورشید |
parhelion |
خورشید کاذب |
sun's disk |
قرص خورشید |
declination |
میل خورشید |
d. of the sun |
انحراف خورشید |
samson |
اهل خورشید |
eclipse of the sun |
خورشید گرفتگی |
titans |
خدای خورشید |
titan |
خدای خورشید |
heliometer |
خورشید سنج |
actinometre |
پرتوسنج خورشید |
solar eclipse |
گرفت خورشید |
mock sun |
عکس خورشید |
helium |
گاز خورشید |
sol |
الهه خورشید |
sunlight |
نور خورشید |
macule |
لکه خورشید |
perihelion |
حضیض خورشید |
lamellate |
لایه مانند ورقه مانند |
fossiliferous |
فسیل مانند سنگواره مانند |
opposition jupiter to the sun |
تقابل بر جیس با خورشید |
sunspot |
لکه روی خورشید |
heliocentric system |
دستگاه خورشید مرکزی |
helios |
دارگونه خورشید خورشیدخدا |
the setting of the sun |
غروب کردن خورشید |
sunglow |
فلق و شفق خورشید |
anthelion |
هاله رو به روی خورشید |
first light |
اولین طلیعه خورشید |
spectrohelioscope |
طیف بین خورشید |
coronal |
هاله خورشید وغیره |
coronel |
هاله خورشید وغیره |
hour angle |
زاویه ساعتی خورشید |
chromatosphere |
هاله سرخ خورشید |
The earth moves round the sun . |
زمین بدور خورشید می گردد |
heliometer |
الت پیمایش قطر خورشید |
gossamery |
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک |
sunrise |
طلوع خورشید تیغ افتاب |
pyrheliometer |
گرماسنج ونیرو سنج خورشید |
photoheliograph |
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید |
sunrises |
طلوع خورشید تیغ افتاب |
perihelion |
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید |
The earth moves round the sun. |
زمین دوز خورشید می چرخد |
solar flare |
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید |
actinogram |
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید |
snowblink |
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ |
Plants store up the sun's energy. |
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند. |
sunlight |
تابش افتاب انعکاس نور خورشید |
aureole |
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان |
aureola |
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان |
solunar |
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم |
spectroheliograph |
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید |
spectroheliogram |
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید |
to screen one's eyes from the sun |
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن |
midnight sun |
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان |
reversing layer |
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید |
shoot |
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج |
flocculus |
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید |
parhelic |
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید |
shoots |
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج |
actinochemistry |
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید |
camera lucida |
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.] |
mithra |
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی |
autumnal equinox |
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز |
actinograph |
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند |
heliometry |
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید |
noise |
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید |
noises |
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید |
helical |
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی |
adjustable wheel |
چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده] |
sail |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
sailings |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
sailed |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
supernova |
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران |
langley |
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع |
supernovas |
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران |
supernovae |
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران |
apolline |
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.] |
shoots |
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید |
shoot |
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید |
heliograph |
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید |
white out |
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق |
hill shading |
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید |
merry dancers |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
northern lights |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
merry dance |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
gossamer |
لعاب خورشید لعاب عنکبوت |
encephaloid |
مخ مانند |
incomparable |
بی مانند |
arundinaceous |
نی مانند |
capitate |
مانند سر |
simulant |
مانند |
plumose |
پر مانند |
etc |
و مانند آن |
goatish |
بز مانند |
feathery |
پر مانند |
inimitable |
بی مانند |
reedier |
نی مانند |
capillaceous |
مانند نخ |
similiar |
مانند |
unprecedented |
بی مانند |
floriform |
گل مانند |
frothy |
کف مانند |
vide |
مانند |
argillaceous |
رس مانند |
filiform |
نخ مانند |
unequaled |
بی مانند |
toughest |
پی مانند |
etcetera |
و مانند ان |
thready |
نخ مانند |
threadlike |
نخ مانند |
tougher |
پی مانند |
tendinous |
بی مانند |
tough |
پی مانند |
after the example of |
مانند |
fluty |
نی مانند |
and so on |
و مانند ان |
argillaceous |
گل مانند |
unprecedentedly |
بی مانند |
blotchy |
لک مانند |
womanlike |
زن مانند |
without an e. |
بی مانند |
fulidal |
اب مانند |
aquiform |
اب مانند |
reediest |
نی مانند |
reedy |
نی مانند |
similar |
مانند |
impish |
جن مانند |
anthoid |
گل مانند |
analog |
مانند |
analogous |
مانند |
unapproachable |
بی مانند |
castellated |
دژ مانند |
nearer |
مانند |
nearest |
مانند |
mammilliform |
مانند |
nearing |
مانند |
nears |
مانند |
liplike |
لب مانند |
inapproachable |
بی مانند |
penniform |
پر مانند |
analogues |
مانند |
lambdoid |
مانند |
foggy |
مانند مه |
foggiest |
مانند مه |
foggier |
مانند مه |
string |
نخ مانند |
analogue |
مانند |
pipelike |
نی مانند |
neared |
مانند |
plumelike |
پر مانند |
as |
مانند |
unequalled |
بی مانند |
icily |
یخ مانند |
gypsiferous |
گچ مانند |
unique |
بی مانند |
myrtle formed |
اس مانند |
mammilary |
مانند |
uniquely |
بی مانند |
unparalleled |
بی مانند |
near |
مانند |
near- |
مانند |
vat dyeing |
رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.] |
corvine |
کلاغ مانند |
lithoid |
سنگ مانند |
corpuscular |
گویچه مانند |
scalelike |
ترازو مانند |
sanguineous |
خون مانند |
culicoid |
پشه مانند |
scabious |
دله مانند |
maddish |
دیوانه مانند |
cryptand |
حجره مانند |
crinoid |
زنبق مانند |
scalelike |
فلس مانند |
cowish |
گاو مانند |
ctenoid |
شانه مانند |
cucullated |
مانند خودیاباشلق |
oldish |
پیر مانند |
cuticular |
پوست مانند |
ornithoid |
مرغ مانند |
dermoidal |
پوست مانند |
digitiform |
انگشت مانند |
saddlebacked |
زین مانند |