English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
patellar مانند کاسه زانو
patellate مانند کاسه زانو
Search result with all words
patelliform مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
Other Matches
patellae کاسه زانو
kneepan کاسه زانو
knee cap کاسه زانو
kneecaps کاسه زانو
kneecap کاسه زانو
scutum کاسه زانو
knee pan کاسه زانو
patella کاسه زانو
housemaid's knee اماس کاسه زانو
porringer کلاه کاسه مانند
testudineous مانند کاسه سنگ پشت
testudinate مانند کاسه سنگ پشت
testudinarious مانند کاسه سنگ پشت
There are wheels within wheels . کاسه ای زیر نیم کاسه است
buckle زانو شدن خمیدگی زانو
buckled زانو شدن خمیدگی زانو
buckles زانو شدن خمیدگی زانو
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
alpha herculis الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
geniculation زانو
knee high تا زانو
kneeler زانو زن
mooreup زانو
hiza زانو
gooseneck زانو
pipe bend or knee زانو
goose neck زانو
knapper زانو
knees زانو
marrow bones زانو
marrow bone زانو
trap زانو
knee-deep زانو رس
knee deep زانو رس
elbow زانو
elbowed زانو
knee زانو
elbows زانو
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
knee-high بلند تا سر زانو
marrow bones قاب زانو
tendinitis ورم زانو
patella کشکک زانو
patellae کشکک زانو
weak-kneed سست زانو
weak kneed سست زانو
knee cap گنده زانو
knee زانو دارکردن
knee hole جای زانو
hock ختمی پس زانو
herculis زانو زده
hercules زانو زده
cross legged چهار زانو
knees زانو دارکردن
down on your knees زانو بزنید
genuflects زانو خم کردن
genuflection خم کردن زانو
genuflexion خم کردن زانو
genuflecting زانو خم کردن
genuflected زانو خم کردن
genuflect زانو خم کردن
kneels زانو زدن
kneeled زانو زدن
kneel زانو زدن
marrow bone قاب زانو
knee joint مفصل زانو
knee joint زانو زانویی
to bend the knee خم کردن زانو
overknee از زانو گذرنده
popliteal tendon پی زیر زانو
tendimitis ورم زانو
popliteal artery شریان پس زانو
the water was overknee اب از زانو میگذشت
popliteus ماهیچه پس زانو
kneeling position وضعیت به زانو
kneehole جای زانو
knee piece زانو بند
popliteal tendon وتر پشت زانو پی
patellar tendon زردپی کشکک زانو
patellar reflex بازتاب پرش زانو
hercules بر زانو نشسته راقص
knee jerk reflex بازتاب پرش زانو
avalement حالت فنری زانو
herculis بر زانو نشسته راقص
knee pain زانو درد [پزشکی]
chalice کاسه
chalices کاسه
crania کاسه سر
cranium کاسه سر
craniums کاسه سر
calix کاسه گل
cotyla کاسه
calycle کاسه گل
messmate هم کاسه
lump sum یک کاسه
lump sums یک کاسه
bowl کاسه
bowls کاسه
skulls کاسه سر
skull کاسه سر
socket کاسه
sockets کاسه
calyx کاسه گل
pappus کاسه گل
drinking cup کاسه
cupule کاسه
mazard کاسه
in a lump sum یک کاسه
to bow one's knee or back زانو یا کمر کسی خم شدن
knee-jerk حرکت غیر ارادی زانو
to kneel پیش کسی زانو زدن
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
kneehole جای زانو ویادرزیر میزتحریر
stooge کاسه لیس
doormat کاسه لیس
cat's paw کاسه لیس
puppet کاسه لیس
minion کاسه لیس
parasitism کاسه لیسی
glene کاسه چشم
arse-licker کاسه لیس
ass-kisser [American E] کاسه لیس
kiss-ass [American E] کاسه لیس
lickspittle کاسه لیس
kegler کاسه ساز
loricate کاسه دار
oil seal کاسه نمد
bowl کاسه رهنما
bowls کاسه رهنما
hard shell کاسه دار
lickspittle کاسه لیس
fawner کاسه لیس
brown-noser کاسه لیس
glene کاسه مفصل
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb> کاسه از آش گرمتر.
turtleback کاسه پشت
cup seal بوبند کاسه
toady کاسه لیس
scal کاسه نمد
stuffing box کاسه نمد
sealings کاسه نمدها
craniography شرح کاسه سر
brainpan کاسه مغز
cranial nerve عصب کاسه سر
ball bearing کاسه ساچمه
eye sockets کاسه چشم
suck-up کاسه لیس
bootlicker کاسه لیس
eager beaver کاسه گرم تر از اش
yes-man کاسه لیس
flower cup غلاف کاسه گل
husk غلاف یا کاسه گل
husks غلاف یا کاسه گل
eyehole کاسه چشم
porringer کاسه اش خوری
dipper stick کاسه بیل
eye socket کاسه چشم
corolla جام گل کاسه گل
socket کاسه چشم
socket کاسه بندگاه
ball bearings کاسه ساچمه
sockets کاسه بندگاه
seals کاسه نمد
seal کاسه نمد
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
knuckle kneed دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
labyrinth seal کاسه نمد لایبرنت
drinking vessel فرف ابخوری کاسه
sockets سرپیچ کاسه چشم
stifle bone کاسه زانوی اسب
suborbital زیر کاسه چشمی
They put the blane on him . he was the scapegoat. کاسه کوزه ها سر اوشکست
sound bow کاسه زنگ اخبار
consolidated debt بدهی یک کاسه شده
carapace کاسه سنگ پشت
She had three bowls of soup. سه کاسه سوپ خورد
calipash کاسه لاک پشت
hardshell کاسه دار سخت
inferior calyx کاسه پایین افتاده
toadyism مداهنه کاسه لیسی
kow-tows زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
knock knee کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
kill spring فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
knee paddling پاروزدن تخته موج با دست روی زانو
tinga پشتک به جلو با نیم خم زانو وچرخ فلک
on good turn deserves another کاسه جایی رودکه بازاردقدح
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat . کاسه گدایی دست گرفتن
calipee کاسه زیرین لاک پشت
infraorbital واقع در زیر کاسه چشم
incomplete flower گلی که یکی ازچهارقسمت ان کاسه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com