Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
triggerfish
ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
Other Matches
oculate
دارای چشم ها یاخالهای رنگارنگ
varied
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
blunted
دارای لبه ضخیم رک
gigas
دارای ساقه ضخیم تر
blunter
دارای لبه ضخیم رک
bluntest
دارای لبه ضخیم رک
blunting
دارای لبه ضخیم رک
blunt
دارای لبه ضخیم رک
blunts
دارای لبه ضخیم رک
granite paper
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
fishes
انواع ماهیان
fish
انواع ماهیان
abdominal
ماهیان بطنی
fished
انواع ماهیان
lungfish
ماهیان ریه دار
acanthopterygii
ماهیان تیغ بال
bulhead
انواع ماهیان سربزرگ
kingfish
ماهیان دریایی ازخانواده Sciaenidae
silverfish
انواع ماهیان نقره فام
scalariform
شبیه ماهیان باله تیز
jurel
انواع ماهیان خارداردم چنگالی
sardine
ماهی ساردین ماهیان ریز
sardines
ماهی ساردین ماهیان ریز
kippers
نمک زدن و دودی کردن ماهیان
grayling
ماهیان وابسته به ماهی قزل الا
kipper
نمک زدن و دودی کردن ماهیان
shiner
انواع ماهیان کوچک ونقره فام امریکایی
Brits
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brit
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
parti coloured
رنگارنگ
Technicolor
رنگارنگ
kaleidoscopic
رنگارنگ
paned
رنگارنگ
many coloured
رنگارنگ
colourings
رنگارنگ
colourful
رنگارنگ
multicolored
رنگارنگ
versicolour
رنگارنگ
colorings
رنگارنگ
variegated
رنگارنگ
colorful
رنگارنگ
versicolor
رنگارنگ
joseph's coat
کت رنگارنگ
pied
رنگارنگ
motley
رنگارنگ
party coloured
رنگارنگ
painted
رنگارنگ
polychromatic
رنگارنگ
polychrome
رنگارنگ
polychromic
رنگارنگ
pied
پرنده رنگارنگ
piebald
رنگارنگ ناجور
plychromy
نقاشی رنگارنگ
trogon
مرغان رنگارنگ
painted lady
پروانه رنگارنگ
variegate
رنگارنگ کردن
grnish
نقش رنگارنگ
omnifarious
متنوع رنگارنگ
polychromy
نقاشی رنگارنگ
medley
مختلط رنگارنگ
keuper
مارن رنگارنگ
medleys
مختلط رنگارنگ
onyx
عقیق رنگارنگ
tragopan
قرقاول رنگارنگ هندی
dapple
چیزی با نقاط رنگارنگ
mottle
با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
ingrain
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
willemite
سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
squatty
ضخیم
coarse
ضخیم
coarser
ضخیم
coarsest
ضخیم
onyx marble
سنگ مرمری که رکههای رنگارنگ دارد
russetting
ضخیم زبر
plank
تخته ضخیم
russeting
ضخیم زبر
russet
روستایی ضخیم
thickish
نسبتا ضخیم
junk bozrd
مقوای ضخیم
kraft paper
کاغذ ضخیم
straw board
مقوای ضخیم
paper base laminate
کاغذ ضخیم
boldface
حروف ضخیم
body
ضخیم کردن
thickeners
ضخیم ساز
bodies
ضخیم کردن
thicken
ضخیم کردن
thickener
ضخیم ساز
mackinaw
پتوی ضخیم
thickened
ضخیم کردن
thickens
ضخیم کردن
thickly
نسبتا ضخیم
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
gross
شرم اور ضخیم
grossed
شرم اور ضخیم
grosser
شرم اور ضخیم
grosses
شرم اور ضخیم
grossest
شرم اور ضخیم
grossing
شرم اور ضخیم
gigas
برگهای ضخیم تر و تیره تر
sludge
رسوب گل و لای ضخیم
bar
خط یا بلاک ضخیم رنگی
pea jacket
ژاکت ضخیم ملوانان
shear thickening
ضخیم شدن برش
thick film circuit
مدار غشایی ضخیم
harlequin
لودهای که درنمایش هاولال بازی هاجامه رنگارنگ میپوشد
bulge out
شکم دادن ضخیم شدن
macrame
توری ضخیم و ریشه دار
bold face
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
Bolivia
پارچهی پشمی ضخیم و نرم
palled
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
nimbostratus
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
stencil paper
کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
palls
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
pall
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palling
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
beach ball
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach balls
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
reefer
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefers
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
The Pied Piper of Hamelin
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
under weft
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
dithering
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
thick Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
impasto
رنگ گذاری- رنگ ضخیم
aggrade
ضخیم کردن هموار کردن
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
trilinear
دارای سه خط
three-legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
odoriferous
دارای بو
footy
دارای پا
iodic
دارای ید
bilabiate
دارای دو لب
fraught with
دارای
three legged
دارای سه پا
hearted
دارای قلب ...
underweight
دارای کسروزن
heterogamous
دارای مادگی ها
hexameter
دارای شش وزن
homolographic
دارای قرینه
dyslogistic
دارای خاطرات بد
humous
دارای موادالی
insectile
دارای حشره
double tongued
دارای دوقول
innervate
دارای پی کردن
ill neighboured
دارای محیط بد
foliolate
دارای برگچه
floaty
دارای اب نشین کم
in force
دارای اعتبار
fibrinous
دارای مودلیفی
feldspathic
دارای فلدسپار
febile
دارای حالت تب
geniculate
دارای زانویی
indued with charm
دارای فریبندگی
far reaching
دارای اثرزیاد
glanduliferous
دارای غد دکوچک
glary
دارای تشعشع
entitative
دارای وجودخارجی
in defect
دارای کاستی
in power
دارای اختیارات
inflorescent
دارای گل اذین
haired
دارای موی ...
ill neighboured
دارای همسایه بد
in flower
دارای شکوفه
dolose
دارای قصدجرم
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
behinds
دارای پس افت
behind
دارای پس افت
ambivalence
دارای دو جنبه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com