Dictiornary-Farsi | ماهیچه بزرگ کمر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
psittacine magnus	ماهیچه بزرگ کمر


Other Matches

My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
core	ماهیچه
torus	ماهیچه
triceps	ماهیچه سه سر
muscles	ماهیچه
muscle	ماهیچه
cores	ماهیچه
muscular strength	وی ماهیچه
brawn	ماهیچه
fillet	ماهیچه
haunch	ماهیچه
filleting	ماهیچه
taenia	ماهیچه
fillets	ماهیچه
haunches	ماهیچه
filleted	ماهیچه
myasthenia	سستی ماهیچه
myopathy	ناخوشی ماهیچه
myonicity	انقباض ماهیچه
myalgia	درد ماهیچه
rotator	ماهیچه گردنده
jerk	انقباض ماهیچه
pronator	ماهیچه مکب
buccinal muscle	ماهیچه شیپوری
buccinator	ماهیچه شیپوری
obturator	ماهیچه مسدود
smooth muscle	ماهیچه صاف
myocardium	ماهیچه قلب
splenius	ماهیچه سر جنبان
jerks	انقباض ماهیچه
myositis	اماس ماهیچه
jerking	انقباض ماهیچه
haunch	ماهیچه طاق
popliteus	ماهیچه پس زانو
muscularly	با نیروی ماهیچه
dystaxia	رعشه در ماهیچه ها
myography	شرح ماهیچه
muscling	نمایش ماهیچه ها
haunches	ماهیچه طاق
muscled	ماهیچه دار
myology	ماهیچه شناسی
unstriped muscle	ماهیچه صاف
rectus	ماهیچه راست
myologist	ماهیچه شناس
gluteus	ماهیچه سرین
core box	قالب ماهیچه
myoclonus	تشنج ماهیچه
striate muscle	ماهیچه مخطط
psoas	ماهیچه کمر
quadriceps	ماهیچه چهارسر
jerked	انقباض ماهیچه
brawny	گوشتالو ماهیچه دار
bicipital	دارای ماهیچه دوسر
bicipital	مربوط به ماهیچه دوسر
inotropic	موجب انقباض ماهیچه
triceps extension	تمرین تقویت ماهیچه سه سر
sarcology	گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
myocarditis	اماس ماهیچه قلب
hyperkinesia or sis	تشنج کش واکش ماهیچه
myogenic	وابسته به ریشه ماهیچه
bradyarthria	کندگویی عصبی- ماهیچه یی
core print	تکیه گاه ماهیچه
myomatous	وابسته به اماس ماهیچه
sphincter	ماهیچه باسطه چلانه
myograph	واکنش نگار ماهیچه
unstriped muscle	ماهیچه غیر مخطط
lumbrical	ماهیچه انگشت یا پنجه
electromyography	برق نگاری ماهیچه
emg	برق نگاری ماهیچه
psittacine parvus	ماهیچه کوچک کمر
thewed	ماهیچه دار نیرومند
rhomboid muscle	ماهیچه چهارگوش معین
corrugator	ماهیچه چین دهنده
constrictor	ماهیچه جمع کننده
d.muscle	ماهیچه انبساط دهنده
myoma	غده بافت ماهیچه
charley horse	سختی وگرفتگی دردناک ماهیچه
musculation	بخش یا ترکیب ماهیچه هادربدن
mussculature	بخش یا ترتیب ماهیچه هادربدن
kinesalgia	دردی که ازجنبش ماهیچه پیداشود
myoscope	الت دیدن انقباض ماهیچه
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
masseter	ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
musculature	وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
d. muscle	ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
cramp	گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps	گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cringe	چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
interspinalis	ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
cringing	چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed	چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes	چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
myocarditis	اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
calves	نرمه ساق پا ماهیچه ساق پا
calf	نرمه ساق پا ماهیچه ساق پا
vasty	بزرگ
bigger	بزرگ
great	بزرگ
great-	بزرگ
majestic	بزرگ
grossed	بزرگ
massive	بزرگ
extensive	بزرگ
greatest	بزرگ
headman	بزرگ
big	بزرگ
massively	بزرگ
eminent	بزرگ
mighty	بزرگ
macro	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
stour	بزرگ
smallest	بزرگ نه
smaller	بزرگ نه
small	بزرگ نه
magacephalic	بزرگ سر
majuscule	بزرگ
majuscular	بزرگ
mightiest	بزرگ
mightier	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
dignified	بزرگ
gates	در بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
gate	در بزرگ
long ton	تن بزرگ
swith	بزرگ
gravest	بزرگ
larger	بزرگ
largest	بزرگ
enormous	بزرگ
gross	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
grosser	بزرگ
nonus	بزرگ
grosses	بزرگ
grossest	بزرگ
grossing	بزرگ
vast	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
doyenne	زن بزرگ
large	بزرگ
swingeing	بزرگ
high	بزرگ
graves	بزرگ
grave	بزرگ
highest	بزرگ
highs	بزرگ
major	بزرگ
majored	بزرگ
decuman	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
canis major	سگ بزرگ
considerably large	بس بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
biggest	بزرگ
propylon	در بزرگ
jumbo	بزرگ
spankings	بزرگ
king size	بزرگ
large sized	بزرگ
large sized a	بزرگ
of a large size	بزرگ
headmen	بزرگ
spanking	بزرگ
megapod	بزرگ پا
immane	بزرگ
extras	بزرگ
majoring	بزرگ
hugeous	بزرگ
extra-	بزرگ
egregious	بزرگ
voluminous	بزرگ
extra	بزرگ
jumbos	بزرگ
full bottomed	بزرگ
bronchocele	بزرگ شدگی
swells	بزرگ شدن
dilating	بزرگ کردن
major epilepsy	صرع بزرگ
dilate	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
maximizing	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
bonfires	اتش بزرگ
maximised	بزرگ کردن