Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
bottom bouncing
ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
Other Matches
troll
بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
trolls
بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
baits
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baited
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bait
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
angles
قلاب ماهیگیری
fishhook
قلاب ماهیگیری
angle
قلاب ماهیگیری
fish hook
قلاب ماهیگیری
squid
قلاب سنگین ماهیگیری
barb
انحنای قلاب ماهیگیری
barbs
انحنای قلاب ماهیگیری
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
squids
قلاب سنگین ماهیگیری
false cast
پرتاب تمرینی قلاب ماهیگیری
sportfishing
ورزش ماهیگیری با قلاب ونخ
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
snell
وصل کردن نخ به قلاب ماهیگیری
jig
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
backhand cast
انداختن قلاب ماهیگیری ازپشت دست
jigs
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
spin casting
پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
curvecast
پرتاب قوسی شکل قلاب ماهیگیری
spinning
پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
lure
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lures
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
luring
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
surfcasting rod
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
leader
قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
fly tying
گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
leaders
قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
dipsey sinker
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
traced
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traces
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
float fishing
ماهیگیری با قایق متحرک
boat net
تور ماهیگیری با قایق
fishing chair
صندلی در قایق ماهیگیری
drift fishing
ماهیگیری از قایق شناور
still fishing
ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
boat rod
چوب کلفت ماهیگیری با قایق
trolling
ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
plugs
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugging
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
sportfisherman
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
jam cleat
قلاب نگهدارنده طناب قایق
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
wag
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wags
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagging
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagged
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
shog
تکان خوردن تکان دادن
kentish fire
محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
gaff
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
backcast
تاب دادن چوب ماهیگیری به عقب
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
startles
تکان دادن
jar
تکان دادن
rocked
تکان دادن
budge
تکان دادن
jolt
تکان دادن
rocks
تکان دادن
jolts
تکان دادن
jarred
تکان دادن
startled
تکان دادن
budging
تکان دادن
commove
تکان دادن
jolting
تکان دادن
rock
تکان دادن
startle
تکان دادن
con cuss
تکان دادن
budged
تکان دادن
jolted
تکان دادن
shags
تکان دادن
budges
تکان دادن
shagging
تکان دادن
shag
تکان دادن
jars
تکان دادن
concuss
تکان دادن
wag
تکان دادن
wagged
تکان دادن
shock
تکان دادن
shakes
تکان دادن
jounce
تکان دادن
hustle
تکان دادن
hustled
تکان دادن
hustles
تکان دادن
moves
تکان دادن
hustling
تکان دادن
shrug off
تکان دادن
wagging
تکان دادن
shake
تکان دادن
convulsed
تکان دادن
convulses
تکان دادن
raps
تکان دادن
shocks
تکان دادن
shocked
تکان دادن
hitch
تکان دادن
rap
تکان دادن
twiddling
تکان دادن
hitched
تکان دادن
twiddles
تکان دادن
twiddle
تکان دادن
convulsing
تکان دادن
hitches
تکان دادن
hitching
تکان دادن
convulse
تکان دادن
stirred
تکان دادن
stirrings
تکان دادن
shaking
تکان دادن
twiddled
تکان دادن
move
تکان دادن
wags
تکان دادن
moved
تکان دادن
stir
تکان دادن
stirs
تکان دادن
pump handle
زیاد تکان دادن
shakes
تکان دادن جنباندن
jolt
تکان دادن یا خوردن
shaking
تکان دادن جنباندن
brandish
تکان دادن سلاح
jerks
تکان سریع دادن
jiggling
اهسته تکان دادن
jiggles
اهسته تکان دادن
flick
تکان دادن بریدن
flicked
تکان دادن بریدن
flicks
تکان دادن بریدن
flicking
تکان دادن بریدن
shake
تکان دادن جنباندن
shake up
تکان سخت دادن
shake-up
تکان سخت دادن
jiggled
اهسته تکان دادن
jerk
تکان سریع دادن
jolted
تکان دادن یا خوردن
rock
تکان نوسانی دادن
jerked
تکان سریع دادن
rocked
تکان نوسانی دادن
brandishing
تکان دادن سلاح
jolting
تکان دادن یا خوردن
jolts
تکان دادن یا خوردن
jerking
تکان سریع دادن
rocks
تکان نوسانی دادن
shake-ups
تکان سخت دادن
jiggle
اهسته تکان دادن
brandished
تکان دادن سلاح
brandishes
تکان دادن سلاح
impulse
انگیزه ناگهانی تکان دادن
impulses
انگیزه ناگهانی تکان دادن
to move on
از جای خود تکان دادن
wiggled
وول خوردن تکان دادن
pulsating
تکان دادن بضربان افتادن
wiggle
وول خوردن تکان دادن
wiggling
وول خوردن تکان دادن
pulsate
تکان دادن بضربان افتادن
pulsated
تکان دادن بضربان افتادن
pulsates
تکان دادن بضربان افتادن
wiggles
وول خوردن تکان دادن
unhorse
از جای خود تکان دادن
wagtail
دم تکان دادن نوعی گنجشک
wagtails
دم تکان دادن نوعی گنجشک
waving
فر موی سر دست تکان دادن
waved
فر موی سر دست تکان دادن
wave
فر موی سر دست تکان دادن
waves
فر موی سر دست تکان دادن
To wave at someone.
به کسی دست تکان دادن
mark time
<idiom>
با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
wriggle
جنبانیدن کرم وار تکان دادن
wriggles
جنبانیدن کرم وار تکان دادن
wriggling
جنبانیدن کرم وار تکان دادن
to make a move
پاشدن و رفتن مهره را تکان دادن
wriggled
جنبانیدن کرم وار تکان دادن
churns
دائما وشدیداچیزی را تکان دادن وبهم زدن
churned
دائما وشدیداچیزی را تکان دادن وبهم زدن
churn
دائما وشدیداچیزی را تکان دادن وبهم زدن
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
to wave one's handkerchief
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
sculled
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
scull
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
shakable
تکان دادنی تکان خوردنی
shakeable
تکان دادنی تکان خوردنی
blankest
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
to wave farewell
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
sculled
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com