Dictiornary-Farsi | ماهی ازاد کالیفرنیا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
jack mackerel	ماهی ازاد کالیفرنیا


Other Matches

kipper	ماهی ازاد نر
salmontrout	ازاد ماهی
salmontrout	ماهی ازاد
salmon trout	ازاد ماهی
salmon trout	ماهی ازاد
salmon	ماهی ازاد
kippers	ماهی ازاد نر
fingerling	ماهی ازاد
samlet	ماهی ازاد کوچک
laspring	ماهی ازاد کوچک
lox	ازاد ماهی دودی
steelhead	ماهی ازاد شمال امریکا
mooch	گرفتن ماهی ازاد با قایق متحرک
cal.	مخفف کالیفرنیا
cals	مخفف کالیفرنیا
california psychological inventory	پرسشنامه روانی کالیفرنیا
california achievement tests	آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
california bearing ratio	توان باربری نسبی کالیفرنیا
toyon	درخت راج سفید گل سواحل کالیفرنیا
berkeley unix	گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
california tests of mental maturity	ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
california tests of personality	ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
glide path	مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
silicon valley	محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
pomfret	یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse	موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck	ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar	نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
haddock	ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fishes	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy	ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppies	ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel	ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
grayfish	نوعی ماهی روغن سگ ماهی
free gyroscope	نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea	دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
sea calf	گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel	اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
free enterprise	اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
teleost	ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
freeman	ازاد
free play	ازاد
sweep back	بک ازاد
freemen	ازاد
unattached	ازاد
exempt	ازاد
exempted	ازاد
disengaged	ازاد
go as you please	ازاد
self service	ازاد
immune	ازاد
self-service	ازاد
free	ازاد
absolutes	ازاد
idle line	خط ازاد
loose	ول ازاد
absolute	ازاد
opens	ازاد
looser	ول ازاد
opened	ازاد
unihibited	ازاد
fetterless	ازاد
loosest	ول ازاد
sweeper	بک ازاد
unihibit	ازاد
immundity	ازاد
sweepers	بک ازاد
open	ازاد
degage	ازاد
exempts	ازاد
slack water	اب ازاد
stand at ease	ازاد
stand easel	ازاد
at ease	ازاد
suspended floor	کف ازاد
freeing	ازاد
exempting	ازاد
footloose	ازاد
unrestrained	ازاد
freed	ازاد
self administered	ازاد
frees	ازاد
free line signal	سیگنال خط ازاد
free maneuver	حرکت ازاد
free maneuver	مانور ازاد
free energy	انرژی ازاد
free volume	حجم ازاد
free in trade	تجارت ازاد
free enthalpy	انتالپی ازاد
free float	فرجه ازاد
free gyro	ژایرو ازاد
free vortex	گرداب ازاد
free flow	جریان ازاد
free flight	موشک ازاد
free hit	ضربه ازاد
free field	حوزه ازاد
free flight	پرواز ازاد
free expansion	انبساط ازاد
free format	در قالب ازاد
headroom	سقف ازاد
free space	فضای ازاد
free turbine	توربین ازاد
free spillweir	سرریز ازاد
free stream	جریان ازاد
free surface	سطح اب ازاد
free trader	تجارت ازاد
free surface	مخازن ازاد اب
insular	غیر ازاد
free surface	سطح ازاد
free thinkers	ازاد فکران
free throw	پرتاب ازاد
free rotation	چرخش ازاد
alfresco	درهوای ازاد
free redical	بنیان ازاد
opens	وزن ازاد
opens	ازاد اشکار
opened	وزن ازاد
free rocket	موشک ازاد
opened	ازاد اشکار
open	وزن ازاد
open	ازاد اشکار
free moisture	رطوبت ازاد
free oscillation	نوسان ازاد
free play	بازی ازاد
free radical	رادیکال ازاد
free recall	یاداوری ازاد
free tower	برج ازاد
relieve	ازاد بریدن
charity shot	پرتاب ازاد
idlest	ازاد گشتن
idles	ازاد گشتن
idled	ازاد گشتن
idle	ازاد گشتن
enfranchising	ازاد کردن
enfranchises	ازاد کردن
enfranchised	ازاد کردن
enfranchise	ازاد کردن
clear span	دهانه ازاد
clearance angle	زاویه ازاد
cut clear	ازاد بریدن
cut free	ازاد بریدن
datum level	سطح اب ازاد
deallocate	ازاد کردن
sharity stripe	خط پرتاب ازاد
charity line	خط پرتاب ازاد
absolutes	ازاد از قیودفکری
liberator	ازاد کننده
liberators	ازاد کننده
ad lib feeding	تغذیه ازاد
affranchize	ازاد کردن
haehiji daeh	ایستادن ازاد
arm's length	معاملات ازاد
at ease	فرمان ازاد
autonomous operation	عملیات ازاد
boosted rocket	موشک ازاد
cantilever	تیر سر ازاد
cantilever beam	تیر ازاد
carbon free	کربن ازاد
carbon free	ذغال ازاد
liberation	ازاد کردن
cast loose	ازاد کردن
catch as catch can	کشتی ازاد
deallocation	ازاد سازی
dialing tone	بوق ازاد
free climbing	صعود ازاد
free competition	رقابت ازاد
relieving	ازاد بریدن
relieves	ازاد بریدن
liberating	ازاد کردن
liberates	ازاد کردن
free economy	اقتصاد ازاد
liberate	ازاد کردن
emancipating	ازاد کردن
emancipates	ازاد کردن
emancipated	ازاد کردن
emancipate	ازاد کردن
free electron	الکترون ازاد
paraphrase	ترجمه ازاد
paraphrased	ترجمه ازاد
drifting mine	مین ازاد
emancipator	ازاد کننده
enfranchize	ازاد کردن
extrication	ازاد کردن
liberated	ازاد شده
floating ribs	دندههای ازاد
foul line	خط پرتاب ازاد
liberalization	ازاد کردن
unwraps	ازاد کردن
unwrapping	ازاد کردن
unwrapped	ازاد کردن
unwrap	ازاد کردن
free aqifer	سفره ازاد
free association	تداعی ازاد
free atmosphere	اتمسفر ازاد
paraphrasing	ترجمه ازاد
paraphrases	ترجمه ازاد
free water surface	سطح اب ازاد
liberalizer	ازاد کننده