English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
laspring ماهی ازاد کوچک
samlet ماهی ازاد کوچک
Other Matches
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
salmon trout ازاد ماهی
salmontrout ازاد ماهی
salmontrout ماهی ازاد
salmon ماهی ازاد
fingerling ماهی ازاد
kipper ماهی ازاد نر
kippers ماهی ازاد نر
salmon trout ماهی ازاد
jack mackerel ماهی ازاد کالیفرنیا
lox ازاد ماهی دودی
steelhead ماهی ازاد شمال امریکا
mooch گرفتن ماهی ازاد با قایق متحرک
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
peter fish ماهی روغن کوچک
sprat شاه ماهی کوچک
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
gill نهر کوچک گوشت ماهی
killifish ماهی کوچک اب شیرین از جنس کپور
whitebait ماهی کوچک که بهعنوان طعمهی ماهیگیری بهکار میروند
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
sweep back بک ازاد
exempts ازاد
self service ازاد
exempting ازاد
unattached ازاد
looser ول ازاد
opened ازاد
free play ازاد
exempt ازاد
loosest ول ازاد
exempted ازاد
loose ول ازاد
sweepers بک ازاد
at ease ازاد
idle line خط ازاد
immune ازاد
slack water اب ازاد
unihibited ازاد
unihibit ازاد
unrestrained ازاد
sweeper بک ازاد
degage ازاد
immundity ازاد
open ازاد
suspended floor کف ازاد
stand at ease ازاد
self-service ازاد
stand easel ازاد
go as you please ازاد
self administered ازاد
footloose ازاد
disengaged ازاد
frees ازاد
freeman ازاد
freemen ازاد
free ازاد
freed ازاد
opens ازاد
absolutes ازاد
absolute ازاد
fetterless ازاد
freeing ازاد
paraphrased ترجمه ازاد
paraphrase ترجمه ازاد
set at large ازاد کردن
alfresco درهوای ازاد
deallocation ازاد سازی
relieve ازاد بریدن
relieves ازاد بریدن
relieving ازاد بریدن
deallocate ازاد کردن
drifting mine مین ازاد
relief angle زاویه ازاد
self-service با انتخاب ازاد
headroom سقف ازاد
self service با انتخاب ازاد
free flight پرواز ازاد
emancipate ازاد کردن
open ازاد اشکار
emancipated ازاد کردن
emancipating ازاد کردن
liberate ازاد کردن
liberates ازاد کردن
liberating ازاد کردن
emancipates ازاد کردن
free vortex گرداب ازاد
paraphrases ترجمه ازاد
paraphrasing ترجمه ازاد
free ports بندر ازاد
free port بندر ازاد
unloose ازاد کردن
liberated ازاد شده
dialing tone بوق ازاد
ad lib feeding تغذیه ازاد
gratis مجانی ازاد
outdoor درهوای ازاد
out of doors در هوای ازاد
datum level سطح اب ازاد
out of doors فضای ازاد
open air در هوای ازاد
free enterprise کسب ازاد
unfix ازاد کردن
mare liberum دریای ازاد
blue water دریای ازاد
affranchize ازاد کردن
unstring ازاد کردن
autonomous operation عملیات ازاد
haehiji daeh ایستادن ازاد
unwrap ازاد کردن
unwrapped ازاد کردن
unwrapping ازاد کردن
unwraps ازاد کردن
self employment شغل ازاد
semicolonial نیمه ازاد
liberalization ازاد کردن
high sea دریای ازاد
high seas دریای ازاد
high seas دریاهای ازاد
at ease فرمان ازاد
set free ازاد کردن
cut clear ازاد بریدن
arm's length معاملات ازاد
cut free ازاد بریدن
self-employed شغل ازاد
emancipator ازاد کننده
free redical بنیان ازاد
free recall یاداوری ازاد
free radical رادیکال ازاد
free play بازی ازاد
opened وزن ازاد
free oscillation نوسان ازاد
free moisture رطوبت ازاد
free rocket موشک ازاد
free rotation چرخش ازاد
free competition رقابت ازاد
charity shot پرتاب ازاد
enfranchize ازاد کردن
free spillweir سرریز ازاد
free climbing صعود ازاد
free space فضای ازاد
clear span دهانه ازاد
free maneuver حرکت ازاد
free maneuver مانور ازاد
free flight موشک ازاد
free electron الکترون ازاد
clearance angle زاویه ازاد
free field حوزه ازاد
free expansion انبساط ازاد
free enthalpy انتالپی ازاد
free energy انرژی ازاد
free float فرجه ازاد
opens ازاد اشکار
free flow جریان ازاد
free economy اقتصاد ازاد
free line signal سیگنال خط ازاد
free in trade تجارت ازاد
free hit ضربه ازاد
extrication ازاد کردن
free gyro ژایرو ازاد
free format در قالب ازاد
free will اراده ازاد
freeborn ازاد زاده
sharity stripe خط پرتاب ازاد
sailing free باد ازاد
carbon free کربن ازاد
opened ازاد اشکار
free zone منطقه ازاد
free world جهان ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com