Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
gold fish
ماهی قرمز
goldfish
ماهی قرمز
Search result with all words
rudd
ماهی گول قرمز
Other Matches
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
sea calf
گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
sanguineous
قرمز
red line
خط قرمز
redhead
مو قرمز
rubric
خط قرمز
rubrics
خط قرمز
redheads
مو قرمز
laky a
قرمز
raddle
گل قرمز
vinaceous
قرمز
ponceau
قرمز
vermillion
قرمز
vermeil
قرمز
cramoisy
قرمز
aka
قرمز
erythroid
قرمز
erythrean
قرمز
vermilion
قرمز
reds
قرمز
reddest
قرمز
redder
قرمز
bloodshot
قرمز
coralline
قرمز
red
<adj.>
قرمز
gules
قرمز
red card
کارت قرمز
bright red
قرمز روشن
crimson
قرمز سیر
congo red
قرمز کنگو
red letter
با حروف قرمز
red lead
سرب قرمز
cresol red
قرمز کرزول
red brick
اجر قرمز
Cayenne
فلفل قرمز
chlorophennol red
قرمز کلروفنول
red lips
لبهای قرمز
body brick
اجر قرمز
rubescent
قرمز شونده
flush
قرمز کردن
flushes
قرمز کردن
flushing
قرمز کردن
rubefy
قرمز کردن
rubefaction
قرمز سازی
rubefacient
قرمز کننده
roucou
قرمز بویا
rosily
برنگ قرمز
ripe lips
لبهای قرمز
infrared
زیر قرمز
rel pole
قطب قرمز
redlining
خط قرمز کشیدن
red nucleus
هسته قرمز
rubious
قرمز یاقوتی
ladyfinger
فلفل قرمز
kidney bean
لوبیا قرمز
redden
قرمز کردن
redden
قرمز شدن
reddened
قرمز کردن
reddened
قرمز شدن
reddening
قرمز کردن
reddening
قرمز شدن
reddens
قرمز کردن
reddens
قرمز شدن
gorcock
با قرقره قرمز
hot pepper
فلفل قرمز
elms
نارون قرمز
infrared
مادون قرمز
infera red
مادون قرمز
angrier
قرمز شده
angriest
قرمز شده
phenol red
قرمز فنول
cochineal
قرمز شراب کش
cochineal
قرمز دانه
dressed inred
قرمز پوش
oxide of copper
توتیای قرمز
neutral red
قرمز خنثی
nacarat
قرمز روشن
murrey
قرمز ارغوانی
minium
اکسید قرمز
encrimson
قرمز کردن
minium
شنجرف قرمز
first class brick
اجر قرمز
ruddy
قرمز رنگ
methyl red
قرمز متیل
martagon
سوسن قرمز
angry
قرمز شده
elm
نارون قرمز
kidney beans
لوبیا قرمز
red lights
چراغ قرمز
caramels
مایل به قرمز
caramel
مایل به قرمز
infra-red
زیر قرمز
red light
چراغ قرمز
infra red
زیر قرمز
scarlet
قرمز جگری
scarlet
قرمز لاکی
crimson
قرمز روناسی
hot line
تلفن قرمز
hot lines
تلفن قرمز
red pepper
فلفل قرمز
red peppers
فلفل قرمز
staring red
قرمز زننده
chilli pepper
فلفل قرمز
safflower carmine
قرمز کافیشه
Red chilli
فلفل قرمز
ruffous
قرمز کم رنگ
rufous
قرمز کم رنگ
ruby of arsenic
زرنیخ قرمز
near infrared
زیر قرمز نزدیک
ochreish
قرمز چون گل اخری
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
fireback
قرقاول پشت قرمز
rubricize
قرمز نشان دادن
farouche
یونجه گل قرمز کمرو
rubiginous
برنگ قرمز اجری
far infrared
زیر قرمز دور
pharaoh ant
مورچه قرمز کوچک
bloodier
خون الود قرمز
strawberry roan
اسب قرمز رنگ
bloodiest
خون الود قرمز
bloody
خون الود قرمز
sanguine
قرمز برنگ خون
plover page
ابیای پشت قرمز
to tinge with red
کمی قرمز کردن
ultrared
انطرف اشعه قرمز
baying
سرخ مایل به قرمز
rubricate
قرمز نشان دادن
bayed
سرخ مایل به قرمز
bay
سرخ مایل به قرمز
incarnadine
رنگ قرمز گوشتی
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
rubella
قرمز کننده پوست
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
kermes
قرمزدانه :کرم قرمز
vermeil
لعل قرمز رنگ
infrared absorption
جذب زیر قرمز
hemolysis
تحلیل گویچههای قرمز
light red
رنگ قرمز روشن
hot pepper
بوته فلفل قرمز
auburn
قهوهای مایل به قرمز
zincite
اکسید قرمز روی
hubble effect
جابجایی به سوی قرمز
infrared spectrum
طیف زیر قرمز
bays
سرخ مایل به قرمز
scarlet
قرمز مایل به زرد
red clause credit
اعتبار با ماده قرمز
Indianred
<adj.>
<noun>
نوعی رنگ قرمز
spatalite
اکسید قرمز روی
carmine
نوعی رنگ قرمز
red tape
نوار باریک قرمز
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
chianti
نوعی شراب قرمز
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
ruby zinc
اکسید قرمز روی
rubicund
رنگ مایل به قرمز
crimson
لاکی قرمز کردن
magenta
یکجور رنگ قرمز
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
dunlin
ابیای پشت قرمز
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
pyrope
لعل قرمز سیر
clarets
نوعی شراب قرمز
red zinc ore
اکسید قرمز روی
claret
نوعی شراب قرمز
roset
رنگ نفاشی قرمز
redstart
بلبل دم قرمز اروپایی
red shift
جابجایی به سوی قرمز
infrared
وابسته به اشعه مادون قرمز
luridly
رنگ زرد مایل به قرمز
bloods hot eyes
چشمان قرمز و خون گرفته
hematoblast
گویچه قرمز نارس خون
cardinal
سهره کاکل قرمز امریکایی
cardinals
سهره کاکل قرمز امریکایی
red green blue monitor
مانیتور قرمز- سبز- ابی
glowed
تاب امدن قرمز شدن
petunia
رنگ قرمز مایل بابی
petunias
رنگ قرمز مایل بابی
pansies
رنگ قرمز مایل به ابی
pansy
رنگ قرمز مایل به ابی
raisin
رنگ قرمز مایل به ابی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com