Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
English
Persian
overseas
ماوراء بحار
Search result with all words
transmarine
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
Other Matches
oversea
ماورای بحار
transcutaneous
ماوراء پوستی
transmontane
ماوراء کوهستانی
hypersonic
ماوراء الصوت
transcutaneal
ماوراء پوستی
ultrafiche
ماوراء فیش
supersonic
ماوراء صوت
transmountain
ماوراء کوهستانی
ultrasonics
ماوراء صوت
ultrasonic
ماوراء صوت
supersensible
ماوراء محسوسات
numinous
ماوراء الطبیعه
ultraviolet
ماوراء بنفش
pellucid
حائل ماوراء
supernatural
ماوراء طبیعی
aerospace
فضای ماوراء جو
supersensible
ماوراء عالم حواس
transcendentalism
فلسفه ماوراء الطبیعه
transduction
عبور از ماوراء چیزی
transfinite
ماوراء اعداد محدود
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
ultrahigh frequency
بسامد ماوراء زیاد
ultraviolet light
نور ماوراء بنفش
violet ray
اشعهء ماوراء بنفش
supernaturalism
فلسفه ماوراء طبیعه
semiopaque
کمی حاجب ماوراء
beyond
انطرف ماوراء دورتر
extraterrestrial radiation
تابشهای ماوراء زمینی
meta metalanguage
ماوراء فوق زبان
metaphysics
مبحث علوم ماوراء طبیعی
ultrashort drilling
مته کاری ماوراء صوت
metaphisical
مربوط به علم ماوراء طبیعت
metaphysician
دانشمند علوم ماوراء طبیعی
ultraviolet ray
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
usli
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
diathermanous
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermic
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
tramontane
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
metaphysical
وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
slsi
Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
dosimeter
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
aluminum paste
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
eprom
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
hyper-
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
parathyroid
غدد پاراتیروئید مترشحه از غدد ماوراء درقی
ldl
یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com