English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
ultra ماورای افراطی
Other Matches
trans- ماورای
past گذشته از ماورای
extra scientific ماورای علم
metagalaxy ماورای کهکشان
trancscendent ماورای مقررات
it transcends human reason ماورای عقل ........
superphysical ماورای جسم
extralegal ماورای قانون
metempiric ماورای مشهودات
oversea ماورای بحار
metempirics حکمت ماورای مشهودات
metaphsics دانش ماورای طبیعت
superphysical ماورای عالم مادی
supramundane ماورای مراتب دنیوی
paranormal ماورای پدیدههای علمی مکشوف
tranalpine واقع در انسوی کوه الپ ماورای الپی
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
ultraviolet light MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود
metaphysically از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
out and outer افراطی
extrimist افراطی
far out افراطی
rigorous <adj.> افراطی
radical <adj.> افراطی
intemperate افراطی
extreme <adj.> افراطی
extravagant افراطی
extreme افراطی
extremist افراطی
extremists افراطی
drastic <adj.> افراطی
hardliner آدم افراطی
hardliners آدم افراطی
ultra individualism فردگرایی افراطی
schwarmerei احساسات افراطی
sansculotte انقلابی افراطی
highflyer ادم افراطی
radical behaviorism رفتارگرایی افراطی
go to extreme افراطی شدن
overreaction واکنش افراطی
overgeneralization تعمیم افراطی
highflier ادم افراطی
young turk افسر جوان افراطی
ultranationalism ملت پرستی افراطی
go overboard <idiom> افراطی عمل کردن
spread eagle میهن پرستی افراطی
sansculottism پیروی از اصول انقلاب افراطی
radical اصل سیاست مدار افراطی
radicals افراطی افراط گرا ریشهای
radicals اصل سیاست مدار افراطی
extremism افراط کاری عقیده افراطی
chauvinism میهن پرستی افراطی شوونیسم
radical افراطی افراط گرا ریشهای
ultranationalism عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
far-right extremist scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
[extreme] right-wing scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
radicalism گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
radicalism اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
mc carthyism سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
chauvinism افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
transalpine واقع درانسوی الپ ساکن ماورای الپ
extrasensory ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com