Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
leachate	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leach [liquid formed by leaching]	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
Other Matches
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter	صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
hydrolic	مایعی
pool rectifier	یکسوکننده مایعی
bubble sextant	سکستانت مایعی
fluidity	حالت مایعی
liquid honing	سنگ زنی مایعی
patinated	جرم گرفته کبره گرفته
to d. up a liquid	مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
leachate	مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lyophobic	دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
broth	غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
liquid crystal display colour pigmented	صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
wetting	مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
defoliant	گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
effluvium	پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
bubble turn and slip	الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
black wash	نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
oaleaceous	صافی
defecator	صافی
planeness	صافی
water filter	صافی اب
scumble	صافی
smoothness	صافی
strainers	صافی
limpidity or limpidness	صافی
absolute filter	صافی صد در صد
strainer	صافی
pureness	صافی
sleekness	صافی
limpidity	صافی
line filter	صافی خط
colanders	صافی
leach	صافی
colander	صافی
filters	صافی
filter	صافی
filter bed	صافی اب
filter chock	چوک صافی
filter disk	قرص صافی
filter disc	قرص صافی
filter curve	منحنی صافی
filter crystal	کریستال صافی
filter condenser	خازن صافی
filter circuit	مدار صافی
line filter	صافی شبکه
filter characteristic	مشخصه صافی
line filter	صافی همهمه
filter flask	بالن صافی
frequency filter	صافی فرکانس
filter layer	لایه صافی
porous filter	صافی متخلخل
gas mask canister	صافی گاز
polarizing filter	صافی قطبی
fuel filter	صافی بنزین
petrol filter	صافی بنزین
fuel filter	صافی سوخت
oil filter	صافی روغن
filter network	شبکه ی صافی
nominal filter	صافی میکرونی
noise filter	صافی همهمه
purity	صافی پاکدامنی
glassiness	صافی زلالی
fineness	موشکافی صافی
gravel filter	صافی شنی
absorbent filter	صافی جذب
filter capacitor	خازن صافی
interference filter	صافی پارازیت
interference filter	صافی تداخل
interference eliminator	صافی تداخل
color killer	صافی رنگ
killer stage	صافی رنگ
crystal filter	صافی بلورین
filter paper	کاغذ صافی
differentiating filter	صافی ممیز
edge fillter	صافی چاکدار
filter packing	لایی صافی
electric filter	صافی الکتریکی
filter press	صافی فشاری
break even	صافی درامدن
accelofilter	صافی سریع
acoustic filter	صافی صوتی
filter bed	صافی شنی
light filter	صافی نور
filter add	کمک صافی
filrate	از صافی گذراندن
band screen	صافی مخازن
filrate	از صافی گذشتن
filtration	از صافی گذراندن
filtrable	صافی کردنی
leach	از صافی گذراندن
filterable	صافی کردنی
leach	صافی کردن
filter packing	پوشش صافی
scratch filter	صافی پیکاپ
filter	صافی پالایه
filter	فیلتر صافی
filters	صافی پالایه
filtering	از صافی گذراندن
filters	فیلتر صافی
serenity	بی سر وصدایی صافی
suction filter	صافی مکنده
gloss	صافی براقی
band stop	صافی میان نگذر
impedance transforming filter	صافی تبدیل امپدانس
high pass filter	صافی بالا گذر
integrating filter	صافی جمع کننده
infltrate	از سوراخهای صافی گذراندن
narrow band filter	صافی فلزات باریک
flexible oil filter line	لوله صافی روغن
serene	صافی صاف کردن
power line filter	صافی جریان برق
low frequency filter	صافی فرکانس پایین
filter insert	دریچه یا مدخل صافی
strainer well	چاه صافی دار
band pass	صافی میان گذر
filtrate	مایع زیر صافی
filter stick	لوله صافی دار
low pass filter	صافی پایین گذر
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
low pass acoustical filter	صافی پایین گذر صوتی
band pass filter circuit	مدار صافی باند پاس
diesel fuel oil filter	صافی سوخت موتور دیزل
lawn	مرغزار باپارچه صافی کردن
lawns	مرغزار باپارچه صافی کردن
high pass acoustical filter	صافی صوتی بالا گذر
nominal filter	صافی به اندازه عبور معین
fluted filter paper	کاغذ صافی چین دار
hypostyle hall	[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
variable stroke	پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
Indian summers	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
low-spirited	گرفته
adopted	گرفته
fustier	بو گرفته
fustiest	بو گرفته
fusty	بو گرفته
folded in mist	مه گرفته
muzzy	گرفته
low spirited	گرفته
sombrous	گرفته
darksome	گرفته
air less	گرفته
hoarser	گرفته
thickest	گرفته
thicker	گرفته
comate	مه گرفته
accustomed	خو گرفته
choky	گرفته
chock full	گرفته
brumous	مه گرفته
heartsore	دل گرفته
thick	گرفته
uptight	گرفته
hoarsest	گرفته
hoarse	گرفته
dull	گرفته
dulling	گرفته
clouded	گرفته
gruff	گرفته
muggy	گرفته
bunged up	قی گرفته
rancid	بو گرفته
mistful	مه گرفته
dulls	گرفته
fogbound	مه گرفته
addicted	خو گرفته
pokey	گرفته
duller	گرفته
dulled	گرفته
dullest	گرفته
pokiest	گرفته دلگیر
rainy	تر رگبار گرفته
hoarsely	بطور گرفته
rheumatic	رماتیسم گرفته
pokier	گرفته دلگیر
i have a secure grasp of it	انرا گرفته ام
in mourning	چرک گرفته
began	دست گرفته
dulls	کندشدن گرفته
wont	خو گرفته عادت
triste	گرفته محزون
cerated	موم گرفته
addicts	: خو گرفته معتاد
verminous	شپش گرفته
tristful	گرفته محزون
drippy	هوای گرفته
fonder	انس گرفته
fond	انس گرفته
reposing upon	قرار گرفته بر
addict	خو گرفته معتاد
resolved that ......	تصمیم گرفته شد که
solemn	گرفته موقرانه
Are you kidding ? Are you being funny?	شوخیت گرفته ؟
measly	کرم گرفته
patinous	کبره گرفته
patinated	زنگار گرفته
airless	گرفته یا دم کرده
on the panel	جزوصورت گرفته
caught	گرفته شده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com