Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
filtrate	مایع تصفیه شده
Other Matches
pascal's law	هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c	liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography	کروماتوگرافی مایع- مایع
settlement	تصفیه
water purification	تصفیه اب
water softener	اب تصفیه کن
adjustments	تصفیه
adjustment	تصفیه
clarification	تصفیه
administrations	تصفیه
administration	تصفیه
settlements	تصفیه
percolation	تصفیه
expurgation	تصفیه
purgation	تصفیه
rectification	تصفیه
fining	تصفیه
water softeners	اب تصفیه کن
depuration	تصفیه
conciliation	تصفیه
liquidation	تصفیه
arrangements	تصفیه
clearance	تصفیه
arrangement	تصفیه
infiltration	تصفیه
steep	مایع
liquid	مایع
fluidal	مایع
water	مایع
steepest	مایع
watered	مایع
watering	مایع
waters	مایع
aneroid	بی مایع
fulidal	مایع
anti icing fluid	مایع ضد یخ
liquid/gas separator	مایع
liquids	مایع
filtration	تصفیه پالایش
sublimates	تصفیه کردن
gas cleaning	تصفیه گاز
clarifying	تصفیه کردن
accommodate	تصفیه کردن
depurator	تصفیه کننده
sublimating	تصفیه کردن
sublimated	تصفیه کردن
accommodated	تصفیه کردن
clarify	تصفیه کردن
clarify	تصفیه شدن
refines	تصفیه کردن
expurgator	تصفیه کننده
expurgatory	تصفیه کننده
try	تصفیه کردن
tries	تصفیه کردن
gold parting	تصفیه طلا
gold refining	تصفیه طلا
clarifies	تصفیه شدن
clarifies	تصفیه کردن
clarifying	تصفیه شدن
refineries	تصفیه خانه
break up price	بهای تصفیه
official receiver	مدیر تصفیه
liquidators	مدیر تصفیه
liquidator	مدیر تصفیه
average adjustment	تصفیه خسارت
purified	تصفیه شده
catharsis	تصفیه تطهیر
refinery	تصفیه خانه
administers	تصفیه کردن
administering	تصفیه کردن
administered	تصفیه کردن
administer	تصفیه کردن
refined	تصفیه شده
administratrix	مدیره تصفیه
sublimate	تصفیه کردن
depurate	تصفیه کردن
outstandingly	تصفیه نشده
reconciling	تصفیه کردن
reconciles	تصفیه کردن
reconcile	تصفیه کردن
depurative	تصفیه کننده
accommodates	تصفیه کردن
calcine	تصفیه کردن
unsettled	تصفیه نشده
outstanding	تصفیه نشده
rectify	تصفیه کردن
rectifies	تصفیه کردن
rectified	تصفیه کردن
calcining klin	بوته تصفیه
calcining method	روش تصفیه
depuratory	تصفیه کننده
smeet	تصفیه کردن
purification	شستشو تصفیه
primary treatment	تصفیه نخستین
to pay out	تصفیه کردن
administrator	مدیر تصفیه
to set at rest	تصفیه کردن
overrefinement	تصفیه بسیار
water sterilizing bag	کیف تصفیه اب
order of discharge	حکم تصفیه
official liquidator	مدیر تصفیه
zone purification	تصفیه منطقهای
discharges	مفاصا تصفیه
rarify	تصفیه کردن
purificator	تصفیه کننده
puriform	تصفیه کردن
rarefy	تصفیه کردن
to a upon	تصفیه کردن
receivers	مدیر تصفیه
sewage purification	تصفیه فاضلاب
receiver	مدیر تصفیه
refines	تصفیه شدن
adjust	تصفیه نمودن
settlements	تصفیه پرداخت
secondary treatment	تصفیه دومین
settlement	تصفیه پرداخت
trustee	مدیر تصفیه
trustees	مدیر تصفیه
refinef copper	مس تصفیه شده
discharge	مفاصا تصفیه
liquidation	تصفیه شرکت
refine	تصفیه شدن
to pay off	تصفیه کردن
compound	تصفیه کردن
compounded	تصفیه کردن
compounds	تصفیه کردن
have it out with someone <idiom>	تصفیه حساب
accorded	تصفیه کردن
refine	تصفیه کردن
accord	تصفیه کردن
filters	تصفیه کردن
filter	تصفیه کردن
administrators	مدیر تصفیه
accords	تصفیه کردن
subaqueous	زیر مایع
absorption liquid	مایع جذب
dissolving <adj.>	مایع محلل
spinal fluid	مایع نخاعی
battery liquid	مایع باتری
water glass	شیشه مایع
vitrous humor	مایع زجاجیه
antidim	مایع ضد تشکیل مه
anti detonant	مایع ضد بدسوزی
liquid fuel	سوخت مایع
liquid foundation	کرم مایع
resolvent <adj.>	مایع محلل
soluble glass	شیشه مایع
liquidity index	اندیس مایع
liquid ammonia	امونیاک مایع
liquid air	هوای مایع
liquescent	مایع شونده
liquescence	مایع شدگی
liquid gas	گاز مایع
liquefied gas	گاز مایع
liquefaction	مایع شدن
liquefaction	تبدیل به مایع
liquefacient	مایع کننده
liquid exygen	اکسیژن مایع
liquid state	حالت مایع
liquid soap	صابون مایع
liquid propellant	سوخت مایع
liquid propellant	خرج مایع
liquid oxygen	اکسیژن مایع
liquid nitrogen	نیتروژن مایع
liquid hydrogen	هیدروژن مایع
liquid hydrates	مایع هیدراتها
liquid glass	شیشه مایع
liquidly	بشکل مایع
grume	مایع چسبناک
liquified petroleum gas	گاز مایع
semifluid	نیم مایع
semiliquid	نیمه مایع
semiliquid	مایع غلیظ
semiliquid	مایع چسبنده
deicer	مایع ضدیخ
cutback bitumen	قیر مایع
cryogenic liquid	مایع سرمازا
silicate of soda	شیشه مایع
sodium metasilicate	شیشه مایع
sealing liquid	مایع اب بندی
pool rectifier	لامپ مایع
lox	اکسیژن مایع
mercury pool tube	لامپ مایع
furfuraldehyde	مایع الدئیدی
pool cathode tube	لامپ مایع
pool tube	لامپ مایع
out back	چسب مایع
paraffin oil	پارافین مایع
pool cathode	کاتد مایع
developer liquid	مایع فهور
sodium silicate	شیشه مایع
glueing	چسب مایع
sop	غذای مایع
glues	چسب مایع
gluing	چسب مایع
sops	غذای مایع
glue	چسب مایع
liquid crystal	کریستال مایع
liquid crystals	کریستال مایع
solvents	مایع محلل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com