English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
solvent <adj.> مایع محلل
solvents مایع محلل
dissolving <adj.> مایع محلل
resolvent <adj.> مایع محلل
Other Matches
pascal's law هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
discussive محلل
discutient محلل
resolvent محلل
menstruum محلل
dissolvent محلل
one of the makes lawful محلل
attenuant محلل
alterative محلل
resolutive محلل موجب فسخ
liquid liquid chromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
steepest مایع
steep مایع
waters مایع
liquid مایع
watering مایع
watered مایع
fulidal مایع
aneroid بی مایع
anti icing fluid مایع ضد یخ
fluidal مایع
water مایع
liquid/gas separator مایع
liquids مایع
liquid fuel سوخت مایع
liquid nitrogen نیتروژن مایع
liquid glass شیشه مایع
liquid hydrates مایع هیدراتها
liquid exygen اکسیژن مایع
liquid ammonia امونیاک مایع
liquid hydrogen هیدروژن مایع
cryogenic liquid مایع سرمازا
cutback bitumen قیر مایع
deicer مایع ضدیخ
developer liquid مایع فهور
liquescence مایع شدگی
fluids مایع متحرک
grume مایع چسبناک
liquefacient مایع کننده
furfuraldehyde مایع الدئیدی
liquefaction تبدیل به مایع
liquefaction مایع شدن
liquefied gas گاز مایع
liquid gas گاز مایع
liquescent مایع شونده
liquid air هوای مایع
battery liquid مایع باتری
liquid oxygen اکسیژن مایع
semiliquid مایع غلیظ
semiliquid مایع چسبنده
silicate of soda شیشه مایع
sodium metasilicate شیشه مایع
sodium silicate شیشه مایع
soluble glass شیشه مایع
spinal fluid مایع نخاعی
subaqueous زیر مایع
vitrous humor مایع زجاجیه
water glass شیشه مایع
liquid foundation کرم مایع
semiliquid نیمه مایع
semifluid نیم مایع
sealing liquid مایع اب بندی
liquid propellant خرج مایع
paraffin oil پارافین مایع
liquid propellant سوخت مایع
liquid soap صابون مایع
liquid state حالت مایع
liquidity index اندیس مایع
liquidly بشکل مایع
liquified petroleum gas گاز مایع
lox اکسیژن مایع
mercury pool tube لامپ مایع
pool cathode tube لامپ مایع
pool tube لامپ مایع
out back چسب مایع
pool cathode کاتد مایع
pool rectifier لامپ مایع
antidim مایع ضد تشکیل مه
gluing چسب مایع
sops غذای مایع
sop غذای مایع
anti detonant مایع ضد بدسوزی
glues چسب مایع
absorption liquid مایع جذب
liquid crystals کریستال مایع
liquid crystal کریستال مایع
fluid مایع متحرک
condensation مایع کردن
glue چسب مایع
glueing چسب مایع
dunks در مایع فرو کردن
dunking در مایع فرو کردن
condensation مایع کردن گاز
liquefiable قابل تبدیل به مایع
sealing compound مایع درز بند
liquefacient مایع ترشح کننده
dunked در مایع فرو کردن
l.n.g گاز مایع طبیعی
dunk در مایع فرو کردن
slow curing cutback قیر مایع دیرگیر
soldering fluid مایع لحیم کاری
hypergol مایع قابل اشتعال
liquid air هوای مایع شده
liquid air container مخزن هوای مایع
liquified natural gas گاز مایع طبیعی
out back مایع روان شده
liquid rocket راکت سوخت مایع
liquid propellant سوخت مایع موشک
liquid propellant خرج پرتاب مایع
liquidised بصورت مایع دراوردن
liquidises بصورت مایع دراوردن
liquid membrance electrode الکترود مایع غشایی
liquidising بصورت مایع دراوردن
liquidize بصورت مایع دراوردن
liquid measure مقیاس حجم مایع
liquidizing بصورت مایع دراوردن
eyewash مایع چشم شویی
rapid curing cutback قیر مایع زودگیر
liquidized بصورت مایع دراوردن
cerebro spinal fluid مایع مغزی- نخاعی
flammable liquid مایع اشتعال پذیر
filtrate مایع زیر صافی
filtrate مایع تصفیه شده
liquidizes بصورت مایع دراوردن
coolants مایع سرد کننده
coolants مایع داخل رادیاتور
diergolic سوخت مایع ثابت
diergolic خرج مایع پایدار
cn solution گازاشک اور مایع
csf مایع مغزی- نخاعی
coolant مایع داخل رادیاتور
electrolyte مایع کار الکترولیت
superheated liquid مایع ابر گرم
supercooled liquid مایع ابر سرد
to strain a liquid صاف کردن یک مایع
gas liquid partitions chromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
gas liquid chromatography کروماتوگرافی مایع گاز
coolant مایع سرد کننده
fluidization تبدیل به مایع شدن
electrolytes مایع کار الکترولیت
fluidize تبدیل به مایع کردن
soaks بوسیله مایع اشباع شدن
liquidates از بین بردن مایع کردن
liquidating از بین بردن مایع کردن
reflux جریان برگشت مایع برگردان
thief sample نمونه مایع مخزن ناو
regenerative cooling استفاده از سرمای مایع ورودی
solgel نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
liquidate از بین بردن مایع کردن
soak بوسیله مایع اشباع شدن
liquidated از بین بردن مایع کردن
liquefy گداختن تبدیل به مایع کردن
spittle مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
cavitation ایجاد حبابهای داخل یک مایع
liquefied گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies گداختن تبدیل به مایع کردن
desorption جدا کردن گاز از مایع
liquefying گداختن تبدیل به مایع کردن
LCD صفحه نمایش کریستال مایع
grid pool tube لامپ مایع شبکه دار
hydrocephalus ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephaly ازدیاد غیر عادی مایع
ascites جمع شدن مایع در شکم
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
eutectic change تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
liquify گداختن تبدیل به مایع کردن
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
geraniol الکل اشباع شده مایع و معطر
g.l.c. gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
fluidic مایع مانند جسم سیال یامایع
dips فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
dip فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
pyridine قلیای مایع بیرنگ وازت دار
spread [منتشر کردن مایع روی سطح]
ink مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
oleate نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
octane هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
pints پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
consolute ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
pint پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
aerosols تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
fluid dram واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
electrophoresis حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
aftershave [مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
cryogenic liquid گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
aerosol تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
cleaned مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
memiscus زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cleans مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleanest مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
liquid crystal displays صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
soakage مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
cloud point دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
aerosols ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosol ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com