English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
xanthic مایل به زردی
Other Matches
pallidness زردی
icterus زردی
yellow زردی
yellowed زردی
yellowing زردی
autumns زردی
paleness زردی
autumn زردی
jaundice زردی
icteric زردی بر
yellows زردی
yellowness زردی
yellowy متمایل به زردی
cachexia سوء هاضمه زردی صورت
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
yellow bile مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
fustic wood [نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
oblique مایل
sideling مایل
mile مایل
interested مایل
propense مایل
miles مایل
pitching مایل
desirous مایل
inclinable مایل
italic مایل
willing مایل
lickerish مایل
loxodrome خط مایل
nothing loath مایل
f. of books مایل به کت اب
declivous مایل
bevelled مایل
rath مایل
skews مایل
skewing مایل
skew مایل
studious of doing a thing مایل
studious to do a thing مایل
bevel پخ مایل
bevel مایل
willful مایل
slanting مایل
sidling مایل
agreeable مایل
gauche مایل
sloping مایل
rathe مایل
oblique مایل کج
slantingly کج یا مایل
inclined مایل
he was found of her مایل او بود
he has a good mind مایل است
aslant بطور مایل
albescent مایل به سفیدی
aslant حرکت مایل
the mast has raked مایل شدن
chamfer مایل شدن
comatant مایل بجنگ
flavescent مایل بزردی
geographical mile مایل جغرافیایی
greeny مایل بسبز
he is f. her مایل اوست
cant سطح مایل
bitterish مایل به تلخی
centripetal مایل به مرکز
incline plane سطح مایل
side flow weir سر ریز مایل
slant range برد مایل
solicitous to go مایل به رفتن
sourish مایل به ترشی
statute mile مایل رسمی
the mast has raked مایل کردن
three point perspective پرسپکتیو مایل
to incline to green یا مایل بودن
whitey مایل به سفید
whity مایل به سفید
recessive مایل ببازگشت
oppositive مایل به ضدیت
obliquely بطور مایل
inclined compression فشار مایل
inclined drilling حفاری مایل
inclined face of dam نمای مایل سد
oblique rotation چرخش مایل
lief مطلوب مایل
mile ohm مایل- اهم
oblique lattice شبکه مایل
oblique perspective پرسپکتیو مایل
oblique projection تصویر مایل
viridescent مایل به سبز
oblique section مقطع مایل
oblique system سیستم مایل
reddish مایل بقرمز
fondest مایل مشتاق
nautical mile مایل دریایی
purplish مایل به ارغوانی
yellowish مایل بزردی
solicitous مایل نگران
caramels مایل به قرمز
greyish مایل به خاکستری
like مایل بودن
fond مایل مشتاق
bluish مایل به ابی
caramel مایل به قرمز
gaff میله مایل
purply مایل به ارغوانی
likes مایل بودن
wilful مشتاق مایل
awry بطور مایل
nautical miles مایل دریایی
blueish مایل به ابی
fonder مایل مشتاق
liked مایل بودن
solicitously مایل نگران
tattletale gray سفید مایل بخاکستری
swart سبزه مایل به سیاه
inclined barrel arch طاق ضربی مایل
incilnable to do something مایل کردن بکاری
i am unwilling to go مایل نیستم بروم
inclined barrel arch طاق گهوارهای مایل
inclined coil meter سنجه با پیچک مایل
purple red قرمز مایل به ارغوانی
inclined shear plane سطح برش مایل
homosexuals مایل به جنس خود
oblimin rotation چرخش مایل کمینه
luteovirescent زرد مایل بسبز
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
sloping barrel vault سقف گهوارهای مایل
low oblique عکس مایل پایین
scarlet قرمز مایل به زرد
sloping barrel vault طاق ضربی مایل
isabella زرد مایل به خاکستری
isabel زرد مایل به خاکستری
homosexual مایل به جنس خود
oblimax rotation چرخش مایل بیشینه
rubicund رنگ مایل به قرمز
cuesta جلگه مایل یااریب
he was not inclined to go مایل برفتن نبود
blackish مایل به سیاه تیره
hoary سفید مایل به خاکستری
pea green زرد مایل بسبز
pinkish مایل به رنگ صورتی
canescent سفید مایل به تار
buffyy مایل به رنگ نخودی
brownish مایل به قهوهای یاخرمایی
bay سرخ مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
reddish مایل بسرخی زننده
auburn قهوهای مایل به قرمز
mph مخفف مایل در ساعت
umber قهوه ای مایل به زرد
griseous خاکستری مایل به ابی
he was found of her باو مایل بود
roll piercing process روش نورد مایل
suntan قهوه مایل بسرخ
suntans قهوه مایل بسرخ
he is not willing to go مایل برفتن نیست
he is indisposed to go مایل نیست برود
they canŠif they so wishŠ..... اگر مایل باشندمیتوانند...........
to be prepared to go مایل به رفتن بودن
grege اردهای مایل به خاکستری
oblique shock wave موج ضربهای مایل
green with a blue tint سبز مایل به ابی
baying سرخ مایل به قرمز
shell pink رنگ قرمز مایل به زرد
peacock blue رنگ ابی مایل بسبز
ruffous بور خرمایی مایل بقرمز
sea green رنگ سبز مایل بابی
rufous بور خرمایی مایل بقرمز
slate blue رنگ ابی مایل به خاکستری
nautical miles مایل دریایی معادل 0581متر
It's about 2 miles from ... آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
What's the charge per mile? اجاره هر مایل چقدر است؟
auburn رنگ قرمز مایل به زرد
cedar رنگ قرمز مایل به زرد
cedars رنگ قرمز مایل به زرد
tan مازویی قهوهای مایل به زرد
mahogany رنگ قهوهای مایل به قرمز
ti turn in سوی پایین مایل بودن
carbuncles رنگ نارنجی مایل به قرمز
taupe رنگ خاکستری مایل به قهوهای
lama رنگ زرد مایل بقرمز
lamas رنگ زرد مایل بقرمز
carbuncle رنگ نارنجی مایل به قرمز
teal blue رنگ ابی مایل به خاکستری
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
nautical mile مایل دریایی معادل 0581متر
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
oxford blue ابی سیر مایل به ارغوانی
declines مایل شدن رو بزوال گذاردن
backswept برگشته بطور مایل واریب
decline مایل شدن رو بزوال گذاردن
pansies رنگ قرمز مایل به ابی
mikado رنگ زرد مایل به قرمز
matelot رنگ ابی مایل بقرمز
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
declined مایل شدن رو بزوال گذاردن
declining مایل شدن رو بزوال گذاردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com