Total search result: 197 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
we are in the same way |
ما هم همان حال را داریم |
|
|
Other Matches |
|
same |
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص |
No sooner was he gone than he was kI'lled . |
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان |
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> |
همان آش است و همان کاسه . |
synchronous |
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
same |
همان چیز همان |
We are short of space here . |
اینجا جا کم داریم |
here is bread in plenty |
نان فراوان داریم |
we have a seedless type too |
یک رقم بی هسته هم داریم |
We have a long journey before us . |
مسافرت طولانی در پیش داریم |
We have a wedding ceremony comin off. |
جشن عروسی در پیش داریم |
We have plenty of time . |
خیلی وقت هست ( داریم ) |
what is the score |
هر کدام چند بازی داریم |
we make it a rule to |
قانون ما اینست که ...قانونی داریم که ..... |
We are expecting guests for dinner . |
برای شام مهمان داریم |
We have two books extra. |
دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم |
There is no hurry , there is plenty of time . |
عجله نکنید وقت زیاد داریم |
we regret the error |
از اشتباهی که شده است تاسف داریم |
we abhor a traitor |
از شخص خائن تنفر و بیم داریم |
You name it , weve got it. |
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز ) |
We'll need 10 years at a [the] minimum. |
ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم. |
Carry the one [two] . |
یک [دو] در ذهن داریم. [ریاضی] [در جمع یا ضرب دوعدد که حاصلشان دو رقمی باشد] |
In regard to the proposed changes I think we need more information. |
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم. |
We have problems of our own. |
ما مشکلات خودمان را داریم. [وقت نداریم به مشکلات شما برسیم] |
we are want of money |
ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم |
same |
همان |
idem |
همان |
selfsame |
همان |
very |
همان |
thingummy |
همان |
this same |
همان |
identic |
همان |
identical |
همان |
just as well <adv.> |
به همان طریق |
it is the same thing |
همان است |
instatu quo |
در همان حال |
selfsame |
درست همان |
i went that instant |
در همان ان رفتم |
i went on the instant |
در همان ان رفتم |
equally <adv.> |
به همان طریق |
nothing short of |
عینا همان |
of that ilk |
دارای همان جا |
for that matter <idiom> |
به همان علت |
equally <adv.> |
همان مقدار |
at the very beginning |
از همان اولش |
therabout |
در همان نزدیکی |
the reinbefore |
همان سندیاقرارداد |
that once |
همان یک بار |
of the same kind |
از همان نوع |
s.c |
همان پرونده |
s.c |
همان دعوی |
of that ilk |
اهل همان جا |
accordingly |
از همان قرار |
self same |
همان خود |
just as well <adv.> |
همان مقدار |
very |
همان همین |
ones |
یکی از همان |
self-same |
همان خود |
one |
یکی از همان |
same |
همان جور |
same |
همان کار |
He would never retract . |
هر چه بگوید همان است |
of even date |
دارای همان تاریخ |
quasi- |
مشابه یا تقریباگ همان |
It comes to the same thing . |
باز هم همان ؟ یشود |
it is much the same |
تقریبا همان است |
Just as well you didnt come . |
همان بهتر که نیامدی |
idem |
همان نویسنده در همانجا |
She promised to bring it but never did . |
همان آوردنی که بیاورد ! |
one |
عین همان یکی |
even |
دارای همان تاریخ |
In the ( same ) usual place. |
در همان جای همیشگه |
ones |
عین همان یکی |
lighter shade |
از همان رنگ ولی روشن تر |
step jump |
پرش و برگشت روی همان پا |
about as high |
تقریبا` همان اندازه بلند |
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> |
هر چه بکارى ,همان درو مى کنى . |
What wI'll be woll be. |
هر چقدر قسمت با شد همان می شود |
isomeric |
متشابه الترکیب دارای همان اجزا |
equivalent |
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن |
synchronous |
آنچه همان با دیگری اجرا شود. |
equivalents |
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن |
i wrote as neatly as he did |
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت |
thereinbefore |
در سطور قبل همان قرارداد قبلا" |
echoed |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
what you see is what you get |
انچه می بینید همان است که بدست می اورید |
echo |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
This is just what I want . This is the very thing I want . |
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم |
one two |
تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر |
per |
همان طور که در الگو نشان داده شده |
This is the very thing I wanted. |
این همان چیزی است که دلم می خواست |
echoes |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
echoing |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
abs |
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی |
timed |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . |
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد ) |
time |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
times |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
constants |
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد |
constant |
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد |
time |
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند |
European rose |
طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.] |
positive |
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد |
ipsilateral |
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن |
timed |
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند |
times |
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند |
democratic network |
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند |
loop jump |
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت |
exception |
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد |
landgrave |
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است |
busman's holiday |
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده |
synchronous |
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند |
exceptions |
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد |
production missile |
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود |
counter jump |
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت |
real time |
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود |
synchronous |
حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است |
real time |
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود. |
synchronous |
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است |
bear |
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد |
bears |
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد |
bookmarks |
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند |
walley |
پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا |
bookmark |
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند |
slave |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
slaves |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
slaving |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
slaved |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
fix |
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند |
extensions |
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است |
extension |
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است |
autos |
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن |
auto |
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن |
fixes |
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند |
climp milling |
عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند |
well there are actors and actors |
آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه |
toe walley |
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت |
center of gyration |
نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید |
text |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
texts |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
serials |
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند |
serial |
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند |
natural english |
گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر |
previews |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
on licence |
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود |
double |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
doubled |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
doubled up |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
preview |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
atoms |
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد |
atom |
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد |
bracket |
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود |
compiler |
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند |
mazurka |
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر |
non dedicated server |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است |
rem |
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت |
nonaligned |
نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال |
stack |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
stacked |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
stacks |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
factorize |
تقسیم یک عدد به دو عدد کامل که در اثر ضرب کردن همان عدد اصلی نتیجه شود |
boeckl |
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت |
loop step |
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت |
push up list |
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند |
tabulates |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
tabulated |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
tabulate |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
tap loop jump |
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی |
toe loop jump |
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی |
chains |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
chain |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
real time |
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد |
stacks |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
stacked |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
stack |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
telnet |
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
arrests |
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن |
arrested |
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
arrest |
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
isotropic solutions |
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص |
synchronize |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronising |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronises |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronised |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronizes |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
prophet's green |
رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.] |
Jacquard loom |
ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.] |