Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
unvisual exchange
مبادله نامرئی چوب
Search result with all words
sprint pass
مبادله نامرئی چوب امدادی
Other Matches
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
invisible
نامرئی
intangible
نامرئی
disguised unemployment
بیکاری نامرئی
disappearances
نامرئی شدن
disappearance
نامرئی شدن
invisible refresh
نوسازی نامرئی
implicit costs
هزینههای نامرئی
invisibleness
نامرئی بودن
invisible hand
دست نامرئی
intangible assets
دارائیهای نامرئی
invisible file
فایل نامرئی
invisible items of trade
اقلام نامرئی تجارت
interchanges
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
formwork unexposed
قالب بندی سطوح نامرئی
phantom section
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
invisible assets
دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
trade-in
مبادله
bartering
مبادله
trade-ins
مبادله
bater
مبادله
interchange
مبادله
interchanged
مبادله
trucked
مبادله
trucking
مبادله
trucks
مبادله
bartered
مبادله
barter
مبادله
swapping
مبادله
truck
مبادله
talks
مبادله
trade in
مبادله
barters
مبادله
interchanges
مبادله
interchanging
مبادله
talk
مبادله
talked
مبادله
exchanges
مبادله
exchanged
مبادله
reciprocation
مبادله
exchanging
مبادله
exchange
مبادله
bartering
مبادله پایاپای
bartering
مبادله تهاتری
tit for tat
<idiom>
مبادله منصفانه
barters
مبادله پایاپای
bartered
مبادله پایاپای
bartered
مبادله تهاتری
rate of exchange
نرخ مبادله
barter
مبادله تهاتری
barter
مبادله پایاپای
truckage
مبادله معامله
cambium
محل مبادله
chaffer
مبادله کردن
commodity exchange
مبادله کالا
contract curve
منحنی مبادله
fire fight
مبادله اتش
exchange of flags
مبادله پرچمها
exchange of notes
مبادله یادداشتها
exchange value
ارزش مبادله
exchangeable
قابل مبادله
medium of exchange
وسیله مبادله
futures exchange
مبادله سلف
inconvertible
مبادله ناپذیر
bourse
مبادله بورس
reciprocal trading
مبادله متقابل
truckage
مبادله جنسی
to barter for
مبادله کردن
barters
مبادله تهاتری
terms of trade
شرایط مبادله
terms of trade
رابطه مبادله
swop
مبادله کردن
trade in
مبادله کردن
trade-in
مبادله کردن
value in exchange
ارزش مبادله
trade-ins
مبادله کردن
exchanger
مبادله کننده
foreign exchange
مبادله خارجی
intercommunicate
مبادله کردن
exchanging
مرکز مبادله
exchanging
مبادله پول
swops
مبادله کردن
trade
مبادله کردن
exchange
مرکز مبادله
exchanges
مبادله پول
traded
مبادله کردن
exchanged
مرکز مبادله
exchanged
مبادله کردن
interchange
مبادله کردن
interchange
مبادله کالا
interchange
با هم مبادله کردن
exchanges
مبادله کردن
changed
تعویض مبادله
changes
تعویض مبادله
exchanging
مبادله کردن
swap
مبادله کردن
exchanges
مرکز مبادله
swapped
مبادله کردن
swaps
مبادله کردن
swopped
مبادله کردن
swopping
مبادله کردن
change
تعویض مبادله
interchanged
مبادله کردن
interchanged
مبادله کالا
exchange
مبادله کردن
trafficked
مبادله کالا
interchangeable
قابل مبادله
changing
تعویض مبادله
trafficking
مبادله کالا
exchange rates
نرخ مبادله
traffics
مبادله کالا
exchange rate
نرخ مبادله
interchanging
با هم مبادله کردن
exchange
مبادله پول
interchanges
با هم مبادله کردن
interchanges
مبادله کالا
interchanging
مبادله کردن
interchanging
مبادله کالا
exchanged
مبادله پول
traffic
مبادله کالا
interchanges
مبادله کردن
interchanged
با هم مبادله کردن
lay to
مبادله ضربات کردن
exchanging
صرافی مبادله کردن
exchange
معاوضه و مبادله پول
inside pass
مبادله چوب در امدادی
data interchange format file
فایل با فرمت مبادله
change
پول خرد مبادله
exchanging
مبادله کردن تعویض
exchange
مبادله کردن تعویض
to spar at each other
مبادله کلام کردن
exchange
صرافی مبادله کردن
exchangee
چیز مبادله شده
exchanging
معاوضه و مبادله پول
exchanged
معاوضه و مبادله پول
swap out
مبادله کردن به خارج
swap in
مبادله کردن به داخل
exchanges
صرافی مبادله کردن
exchanged
صرافی مبادله کردن
exchanges
مبادله کردن تعویض
cartel
مبادله اسیران جنگی
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
olefin metathesis reaction
واکنش مبادله اولفینی
exchanges
معاوضه و مبادله پول
exchanged
مبادله کردن تعویض
changed
پول خرد مبادله
traded
مزاحمت مبادله کالا
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
at the current rate of exchange
به نرخ مبادله جاری
barters
تهاتر مبادله کالاباکالا
bartering
تهاتر مبادله کالاباکالا
bartered
تهاتر مبادله کالاباکالا
barter
تهاتر مبادله کالاباکالا
exchange rate
نرخ مبادله ارز
exchange rates
نرخ مبادله ارز
trade
مزاحمت مبادله کالا
cartels
مبادله اسیران جنگی
changing
پول خرد مبادله
takeover
مبادله چوب امدادی
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
takeovers
مبادله چوب امدادی
changes
پول خرد مبادله
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
cartel
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
dif
فایل قالب مبادله داده ها
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
redemption
مبادله اوراق بهادار با پول
covenant
که بین طرفین مبادله می گردد
covenants
که بین طرفین مبادله می گردد
cartels
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
commmute
تغییر دادن مبادله کردن
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
boot
اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
privacy
جداسازی مبادله پیام برای تامین
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
passing action
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
double coincidence of wants
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
parlementaire
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
consular convention
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
exchange of instruments of ratification
مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
clearing and switch buying
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
protocols
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
trade
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
traded
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com