English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (31 milliseconds)
English Persian
interchange مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
Other Matches
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
passing action عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
interchanged مبادله کالا
interchange مبادله کالا
interchanges مبادله کالا
interchanging مبادله کالا
commodity exchange مبادله کالا
traffic مبادله کالا
trafficked مبادله کالا
trafficking مبادله کالا
traffics مبادله کالا
trade مزاحمت مبادله کالا
traded مزاحمت مبادله کالا
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
swap مبادله کردن
interchange با هم مبادله کردن
to barter for مبادله کردن
interchanged مبادله کردن
trade مبادله کردن
traded مبادله کردن
interchange مبادله کردن
exchanging مبادله کردن
chaffer مبادله کردن
swapped مبادله کردن
swops مبادله کردن
exchanged مبادله کردن
swop مبادله کردن
interchanging با هم مبادله کردن
trade-ins مبادله کردن
exchange مبادله کردن
trade in مبادله کردن
trade-in مبادله کردن
interchanging مبادله کردن
swopping مبادله کردن
interchanges با هم مبادله کردن
swaps مبادله کردن
intercommunicate مبادله کردن
exchanges مبادله کردن
swopped مبادله کردن
interchanged با هم مبادله کردن
interchanges مبادله کردن
trade داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
traded داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
exchanging مبادله کردن تعویض
lay to مبادله ضربات کردن
swap in مبادله کردن به داخل
exchange مبادله کردن تعویض
exchange صرافی مبادله کردن
exchanged صرافی مبادله کردن
to spar at each other مبادله کلام کردن
exchanges صرافی مبادله کردن
exchanged مبادله کردن تعویض
exchanges مبادله کردن تعویض
exchanging صرافی مبادله کردن
swap out مبادله کردن به خارج
commmute تغییر دادن مبادله کردن
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
stowage حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
plundrage غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
trade-in مبادله
trade-ins مبادله
talk مبادله
exchanging مبادله
exchanges مبادله
exchanged مبادله
talked مبادله
truck مبادله
interchanges مبادله
bater مبادله
interchanged مبادله
talks مبادله
trucks مبادله
interchange مبادله
barter مبادله
bartered مبادله
barters مبادله
trucked مبادله
swapping مبادله
trade in مبادله
trucking مبادله
reciprocation مبادله
interchanging مبادله
exchange مبادله
bartering مبادله
tit for tat <idiom> مبادله منصفانه
inconvertible مبادله ناپذیر
truckage مبادله جنسی
exchange مرکز مبادله
barter مبادله تهاتری
exchanged مرکز مبادله
exchange of notes مبادله یادداشتها
barter مبادله پایاپای
exchanging مبادله پول
exchanges مبادله پول
fire fight مبادله اتش
futures exchange مبادله سلف
exchanged مبادله پول
rate of exchange نرخ مبادله
exchanges مرکز مبادله
exchange of flags مبادله پرچمها
medium of exchange وسیله مبادله
value in exchange ارزش مبادله
bartering مبادله پایاپای
exchange rate نرخ مبادله
bartering مبادله تهاتری
exchangeable قابل مبادله
changing تعویض مبادله
terms of trade رابطه مبادله
exchanger مبادله کننده
contract curve منحنی مبادله
interchangeable قابل مبادله
reciprocal trading مبادله متقابل
terms of trade شرایط مبادله
exchange rates نرخ مبادله
changes تعویض مبادله
barters مبادله تهاتری
barters مبادله پایاپای
changed تعویض مبادله
exchange مبادله پول
bartered مبادله پایاپای
exchange value ارزش مبادله
bourse مبادله بورس
exchanging مرکز مبادله
change تعویض مبادله
foreign exchange مبادله خارجی
cambium محل مبادله
truckage مبادله معامله
bartered مبادله تهاتری
exchanged معاوضه و مبادله پول
data interchange format file فایل با فرمت مبادله
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
exchange rate نرخ مبادله ارز
cartels مبادله اسیران جنگی
olefin metathesis reaction واکنش مبادله اولفینی
exchange rates نرخ مبادله ارز
changed پول خرد مبادله
cartel مبادله اسیران جنگی
change پول خرد مبادله
barters تهاتر مبادله کالاباکالا
inside pass مبادله چوب در امدادی
purchasing power parity نرخ نسبی مبادله
automatic data handling سیستم مبادله خودکاراطلاعات
takeovers مبادله چوب امدادی
takeover مبادله چوب امدادی
bartered تهاتر مبادله کالاباکالا
exchange restriction کنترل مبادله ارز
exchange معاوضه و مبادله پول
exchanging معاوضه و مبادله پول
at the current rate of exchange به نرخ مبادله جاری
exchangee چیز مبادله شده
exchanges معاوضه و مبادله پول
changes پول خرد مبادله
bartering تهاتر مبادله کالاباکالا
changing پول خرد مبادله
rate of exchange نرخ مبادله ارز
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
barter تهاتر مبادله کالاباکالا
sprint pass مبادله نامرئی چوب امدادی
redemption مبادله اوراق بهادار با پول
american standard کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
dif فایل قالب مبادله داده ها
covenants که بین طرفین مبادله می گردد
automatic digital network شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
automatic data handling سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
cartel موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
cartels موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
covenant که بین طرفین مبادله می گردد
fixed exchange rate نرخ مبادله ثابت ارز
privacy جداسازی مبادله پیام برای تامین
boot اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
parlementaire کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
consular convention عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
navigation head بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
clearing and switch buying توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
protocols ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
traded حمل کالا با کشتی
shipper فرستنده کالا با کشتی
trade حمل کالا با کشتی
track telling ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
staithe محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com