Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
English
Persian
exchange of notes
مبادله یادداشتها
Other Matches
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
personal
آدرس ها و یادداشتها
interchanges
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
turnaround document
متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
trade-in
مبادله
interchanging
مبادله
interchanges
مبادله
interchanged
مبادله
interchange
مبادله
talk
مبادله
talked
مبادله
barter
مبادله
bartered
مبادله
bartering
مبادله
barters
مبادله
trade in
مبادله
trade-ins
مبادله
bater
مبادله
swapping
مبادله
talks
مبادله
truck
مبادله
trucked
مبادله
trucking
مبادله
trucks
مبادله
exchanges
مبادله
reciprocation
مبادله
exchanged
مبادله
exchanging
مبادله
exchange
مبادله
bartering
مبادله پایاپای
barters
مبادله پایاپای
trade-in
مبادله کردن
bartered
مبادله پایاپای
bartering
مبادله تهاتری
exchange
مرکز مبادله
barter
مبادله تهاتری
barter
مبادله پایاپای
terms of trade
رابطه مبادله
bartered
مبادله تهاتری
barters
مبادله تهاتری
trade in
مبادله کردن
interchanges
با هم مبادله کردن
trade-ins
مبادله کردن
medium of exchange
وسیله مبادله
rate of exchange
نرخ مبادله
reciprocal trading
مبادله متقابل
swop
مبادله کردن
terms of trade
شرایط مبادله
to barter for
مبادله کردن
truckage
مبادله جنسی
truckage
مبادله معامله
value in exchange
ارزش مبادله
tit for tat
<idiom>
مبادله منصفانه
intercommunicate
مبادله کردن
inconvertible
مبادله ناپذیر
foreign exchange
مبادله خارجی
exchange
مبادله کردن
bourse
مبادله بورس
cambium
محل مبادله
chaffer
مبادله کردن
commodity exchange
مبادله کالا
contract curve
منحنی مبادله
exchange of flags
مبادله پرچمها
exchange
مبادله پول
exchange value
ارزش مبادله
exchangeable
قابل مبادله
exchanger
مبادله کننده
fire fight
مبادله اتش
futures exchange
مبادله سلف
exchange rates
نرخ مبادله
interchanging
مبادله کالا
trade
مبادله کردن
interchange
مبادله کردن
interchange
مبادله کالا
traded
مبادله کردن
interchange
با هم مبادله کردن
interchanged
مبادله کردن
exchanges
مبادله کردن
interchanged
مبادله کالا
interchanged
با هم مبادله کردن
interchanges
مبادله کردن
exchanges
مبادله پول
swops
مبادله کردن
swopping
مبادله کردن
swopped
مبادله کردن
exchanging
مبادله پول
exchanging
مبادله کردن
exchanges
مرکز مبادله
exchanging
مرکز مبادله
change
تعویض مبادله
changed
تعویض مبادله
changes
تعویض مبادله
changing
تعویض مبادله
swap
مبادله کردن
swapped
مبادله کردن
swaps
مبادله کردن
interchanging
مبادله کردن
traffic
مبادله کالا
trafficked
مبادله کالا
exchanged
مبادله پول
exchanged
مبادله کردن
trafficking
مبادله کالا
interchangeable
قابل مبادله
traffics
مبادله کالا
interchanges
مبادله کالا
exchanged
مرکز مبادله
exchange rate
نرخ مبادله
interchanging
با هم مبادله کردن
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
cartel
مبادله اسیران جنگی
changing
پول خرد مبادله
lay to
مبادله ضربات کردن
cartels
مبادله اسیران جنگی
changed
پول خرد مبادله
exchange rate
نرخ مبادله ارز
exchangee
چیز مبادله شده
barter
تهاتر مبادله کالاباکالا
changes
پول خرد مبادله
to spar at each other
مبادله کلام کردن
exchanges
صرافی مبادله کردن
exchanging
معاوضه و مبادله پول
inside pass
مبادله چوب در امدادی
takeovers
مبادله چوب امدادی
unvisual exchange
مبادله نامرئی چوب
exchange
صرافی مبادله کردن
exchanges
معاوضه و مبادله پول
takeover
مبادله چوب امدادی
change
پول خرد مبادله
exchanged
صرافی مبادله کردن
swap out
مبادله کردن به خارج
swap in
مبادله کردن به داخل
exchanging
مبادله کردن تعویض
olefin metathesis reaction
واکنش مبادله اولفینی
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
bartered
تهاتر مبادله کالاباکالا
exchanged
معاوضه و مبادله پول
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
at the current rate of exchange
به نرخ مبادله جاری
traded
مزاحمت مبادله کالا
exchanging
صرافی مبادله کردن
exchanged
مبادله کردن تعویض
data interchange format file
فایل با فرمت مبادله
barters
تهاتر مبادله کالاباکالا
trade
مزاحمت مبادله کالا
exchange
معاوضه و مبادله پول
exchange rates
نرخ مبادله ارز
exchanges
مبادله کردن تعویض
bartering
تهاتر مبادله کالاباکالا
exchange
مبادله کردن تعویض
sprint pass
مبادله نامرئی چوب امدادی
commmute
تغییر دادن مبادله کردن
redemption
مبادله اوراق بهادار با پول
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
covenants
که بین طرفین مبادله می گردد
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
covenant
که بین طرفین مبادله می گردد
cartel
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
cartels
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
dif
فایل قالب مبادله داده ها
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
privacy
جداسازی مبادله پیام برای تامین
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
boot
اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
passing action
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
double coincidence of wants
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
parlementaire
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
consular convention
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
exchange of instruments of ratification
مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
clearing and switch buying
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
protocols
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
traded
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
trade
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
exchange of notes
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
exchange of property for property
مبادله مال به مال
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com