Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
sambon kumite
مبارزه سه ضربهای
Search result with all words
ippon kumite
مبارزه تک ضربهای
jia ippon kumite
مبارزه ازاد تک ضربهای
Other Matches
impact ionization
ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
tricrotism
نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
dicrotism
دو ضربهای
posttraumatic
پس ضربهای
traumatic
ضربهای
bu
مبارزه
campaign
مبارزه
campaigned
مبارزه
campaigning
مبارزه
campaigns
مبارزه
fights
مبارزه
kumite
مبارزه
fight
مبارزه
struggling
مبارزه
struggle
مبارزه
struggled
مبارزه
turn to
مبارزه
struggles
مبارزه
impluse exitation
تحریک ضربهای
strode analysis
تحلیل ضربهای
shock concrete
بتن ضربهای
pulsating load
بار ضربهای
drop test
ازمایش ضربهای
impact force
نیروی ضربهای
shock excitation
تحریک ضربهای
implusive excitation
تحریک ضربهای
batch mixer
مخلوط کن ضربهای
impluse voltage
فشار ضربهای
detonation
انفجار ضربهای
detonations
انفجار ضربهای
shock wave
موج ضربهای
shock waves
موج ضربهای
tricrotic
نبض سه ضربهای
impluse distortion
اعوجاج ضربهای
transient voltage
ولتاژ ضربهای
australian crawl
کرال دو ضربهای
impact exitation
تحریک ضربهای
impact load
بار ضربهای
impluse generator
مولد ضربهای
partial products
حاصل ضربهای جز
impluse inertia
لختی ضربهای
mach wave
موج ضربهای
impluse sender
مولد ضربهای
impluse switch
کلید ضربهای
impluse switch
تکمه ضربهای
impluse tachometer
تاکومتر ضربهای
impluse wave
موج ضربهای
implusing signal
سیگنال ضربهای
impluse function
تابع ضربهای
impluse detector
اشکارسازجریان ضربهای
impact printer
چاپگر ضربهای
impact strength
استحکام ضربهای
impulse discharge
تخلیه ضربهای
impulse turbine
توربین ضربهای
impulsive force
نیروی ضربهای
impluse breakdown
شکست ضربهای
impluse contact
کنتاکت ضربهای
impluse current
جریان ضربهای
percussion welding
جوشکاری ضربهای
whipping
حرکت ضربهای
percussion press
پرس ضربهای
budo
روش مبارزه
press campaign
مبارزه مطبوعاتی
class struggle
مبارزه طبقهای
sensei
مبارزه مسابقهای
face down
<idiom>
به مبارزه طلبیدن
to take up the gauntlet
مبارزه راپذیرفتن
combat
مبارزه کردن
combated
مبارزه کردن
bravest
به مبارزه طلبیدن
combating
مبارزه کردن
Anti – corruption campaign .
مبارزه با فساد
outdare
به مبارزه طلبیدن
challengo
مبارزه کردن
class struggle
مبارزه طبقاتی
battle
مبارزه ستیز
battled
مبارزه ستیز
battling
مبارزه ستیز
passives
مبارزه منفی
battles
مبارزه ستیز
passive
مبارزه منفی
economic warfare
مبارزه اقتصادی
jisen
مبارزه واقعی
jiya kumite
مبارزه ازاد
kachi make
مبارزه تا مرگ
kyorougei
مبارزه تکواندو
combativeness
مبارزه طلبی
brave
به مبارزه طلبیدن
braved
به مبارزه طلبیدن
defiance
مبارزه طلبی
braver
به مبارزه طلبیدن
braves
به مبارزه طلبیدن
jousts
مبارزه کردن
jousting
مبارزه کردن
jousted
مبارزه کردن
joust
مبارزه کردن
defying
به مبارزه طلبیدن
defy
به مبارزه طلبیدن
braving
به مبارزه طلبیدن
combats
مبارزه کردن
defied
به مبارزه طلبیدن
defies
به مبارزه طلبیدن
the campaign against terrorism
مبارزه با تروریسم
electioneering
مبارزه انتخاباتی
election campaign
مبارزه انتخاباتی
literacy campaign
مبارزه با بی سوادی
challengers
مبارزه طلب
challenger
مبارزه طلب
wavelet
موج ضربهای کوچک
impluse withstand voltage
فشار ضربهای ایستا
impluse breakdown voltage
فشار شکست ضربهای
impluse circuit
مدار جریان ضربهای
impluse current generator
مولد جریان ضربهای
joint
مفصل اتصال ضربهای
impluse protective level
سطح فشار ضربهای
impluse sound level
سطح صوت ضربهای
impluse test
ازمایش فشار ضربهای
impluse voltage test
ازمایش فشار ضربهای
impluse turbine
توربین فشار ضربهای
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
percussion riveter
پرچ کننده ضربهای
normal shock wave
موج ضربهای عمود
pusher type furnace
کوره نوع ضربهای
pulsed resistance welding
جوشکاری مقاومتی ضربهای
mach line
موج ضربهای ضعیف
jar ramming method
روش ضربهای قالبریزی
impluse voltage stress
تنش فشار ضربهای
impluse voltage generator
مولد فشار ضربهای
impluse voltage generation
تولید فشار ضربهای
tensile impact test
ازمایش کشش ضربهای
impluse voltage cascade
ابشار فشار ضربهای
impact transducer
مبدل فرایندهای ضربهای
impact crusher
سنگ شکن ضربهای
detached shock wave
موج ضربهای منفصل
daisy wheel printer
چاپگر اصلی ضربهای
champion
مبارزه دفاع کردن از
struggle for survival
مبارزه برای بقاء
struggle for existence
مبارزه برای زندگی
tatemi
میدان مبارزه کاراته
to take up the gauntlet
قبول مبارزه کردن
hajime
اغاز مبارزه کاراته
go dan kumite
مبارزه با ضربههای 5 تایی
champions
مبارزه دفاع کردن از
gage
مبارزه طلبی گروگذاشتن
fuku shiki kumite
بکارگیری کاتا در مبارزه
sparring match
مبارزه تمرینی بوکس
swordplay
مبارزه زور ازمایی
championed
مبارزه دفاع کردن از
campaign
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
combatants
جنگی مبارزه طلب
championing
مبارزه دفاع کردن از
combatant
جنگی مبارزه طلب
campaigns
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
challenge round
مبارزه با صاحب عنوان
campaigning
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
campaigned
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
to take up the glove
قبول مبارزه کردن
tricrotic
ضربان نبض بطورسه ضربهای
impluse response
رفتار در مقابل فشار ضربهای
instantaneous short circuit current
جریان اتصال کوتاه ضربهای
counted
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
impluse circuit
مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
bank shot
ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
impluse high tension generator
مولد فشار قوی ضربهای
hig low jack
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
counting
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counts
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
impluse voltage test technipue
روش ازمایش فشار ضربهای
attentions
شمشیرباز اماده برای مبارزه
throw down the gauntlet
<idiom>
به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
campaign
رزم
[نبرد]
[مبارزه]
[مسابقه]
to conduct
[run]
a campaign
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را اجرا کردن
conflict
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicted
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicts
ناسازگار بودن مبارزه کردن
attention
شمشیرباز اماده برای مبارزه
in a battle for world domination
مبارزه برای سلطه جهان
pit
درگود مبارزه قرار دادن
pits
درگود مبارزه قرار دادن
to launch
[start]
a campaign
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را آغاز کردن
big ball
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
bedpost
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
lily
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
big four
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
double pinochle
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
sour apple
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
light hit
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
initial alternating short circuit curren
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
do split
ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
forcing shot
ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
lenght
ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
half worcester
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
lilies
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
gantelope
باند برای دست دعوت به مبارزه
trench knitfe
چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com